مافیای خشن پارت 13
ویو ات
صبح بیدار شدم که جونکوک رو دیدم چقدر کیوته اوخدا
تو حس حال خودم بودم و نیشمم باز بود که یهو بیدار شد
کوک: چیه تاحالا خوشگل ندیدی
ات: هه هه هه بی مزه نه خیلی هم خوشگلی
کوک: معلومه پس چی
ات: ایشش(بلد میشه که بره)
(یهو جونکوک دست اتو میکشه و ات میفته رو کوک)
ات: احساس میکنم کرم تو بدنت زندگی میکنه
کوک: شاید
ات: خوبه خودتم میدونی
کوک:.....
ات: ولم کن دیگهه
کوک: کجا با این عجله بیب
ات: سرکارت دیر شد
کوک: مشکلی نی
ات: مشکلی نی (اداشو در میاره)
(یهو یه خدمتکار میاد تو و ات خودشو از تخت پرت میکنه پایین)
ات: اخخخخخخخخخ سرم
خدمتکار: اوه واقعا شرمنده(درو میبنده)
ات: ای ای ای سرمممممم
کوک: میخنده
ات: زهر**مار چلغوززززز
کوک: اخی بچم سرش شکست(با خنده)
ات: هه هه هه
فلش بک عصر
•
•
•
•
•
•
(جونکوک از سرکار برمیگرده)
کوک: ات من اومدم
(جوابی نمیشنوه)
کوک: اتتتتتت
ات از حیاط داد میزنه
ات: بلههههههه
کوک میره پیش ات و میبینه پاهاش توی ابه
کوک: ات اماده شو شب میخوایم بریم مهمونی
ات: اها
کوک: اتت
ات: اها
که یهو.........
صبح بیدار شدم که جونکوک رو دیدم چقدر کیوته اوخدا
تو حس حال خودم بودم و نیشمم باز بود که یهو بیدار شد
کوک: چیه تاحالا خوشگل ندیدی
ات: هه هه هه بی مزه نه خیلی هم خوشگلی
کوک: معلومه پس چی
ات: ایشش(بلد میشه که بره)
(یهو جونکوک دست اتو میکشه و ات میفته رو کوک)
ات: احساس میکنم کرم تو بدنت زندگی میکنه
کوک: شاید
ات: خوبه خودتم میدونی
کوک:.....
ات: ولم کن دیگهه
کوک: کجا با این عجله بیب
ات: سرکارت دیر شد
کوک: مشکلی نی
ات: مشکلی نی (اداشو در میاره)
(یهو یه خدمتکار میاد تو و ات خودشو از تخت پرت میکنه پایین)
ات: اخخخخخخخخخ سرم
خدمتکار: اوه واقعا شرمنده(درو میبنده)
ات: ای ای ای سرمممممم
کوک: میخنده
ات: زهر**مار چلغوززززز
کوک: اخی بچم سرش شکست(با خنده)
ات: هه هه هه
فلش بک عصر
•
•
•
•
•
•
(جونکوک از سرکار برمیگرده)
کوک: ات من اومدم
(جوابی نمیشنوه)
کوک: اتتتتتت
ات از حیاط داد میزنه
ات: بلههههههه
کوک میره پیش ات و میبینه پاهاش توی ابه
کوک: ات اماده شو شب میخوایم بریم مهمونی
ات: اها
کوک: اتت
ات: اها
که یهو.........
- ۵.۷k
- ۱۴ اردیبهشت ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۶)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط