سرنوشت متصل
سرنوشت متصل
Part 15
روای رونا
خیلی نگران هانا بودم دم در منتظر بودم سریع جونگ کوک برسه که رسید سریع سوار شدم
_آخرین لوکیشنش کجا بوده؟
نمیدونم خیلی دوره من خیلی نگرانم
_خیلی خب پیداش میکنیم نترس
اخه من بدون اون نمتونم اون همه چیز منه
_اروم باش الان میرسیم
روای هانا
~داشتم میدویدم که یهو ایستادم انگار یکی پشت سرم راه میرفت که دستشو گذاشت رو شونم سرمو برگردوندم یه آقایی بود تو کی هستی دیگهههه
&فک کنم گم شدی
~اره اره میشه کمکم کنی (ترسیده)
&اونجا قلبه ی منه میتونی اونجا استراحت کنی
~من گوشی میخام داری؟
&دارم ولی خاموش شده باید بزنم به شارژ
~باشه زود بریم اخیش راحت شدم حالا رونا منو میکشه وای خدا ماشین رونا رو وسط خیابون ول کردم و گمش کردم منو میکشه تو همین فکرا بودم که رسیدیم به کلبه وارد کلبه شدیم که یهو صدای قفل کردن در رو شنیدم
~داری چیکار میکنی؟ چرا درو قفل کردی؟
&تو چقد احمقی، ولی عجب بدنی داری
~منحرف عوضی یه قدم بیای جلو میکشمت
&مثلا میخای چیکار کنی؟ میخای گریه کنی یا داد بزنی؟ هیچکس نیس نجاتت بده
~کم کم داشت میومد نزدیک تر که زدم جایی که نباید میزدم و در رفتم تو جنگل گم شده بودم گریم گرفته بود هوا سرد بود وای خدا غلط کردم صدای شکستن چوب رو شنیدم که سریع از ترس دویدم و جیغ زدم که یهو خوردم به سینه یه نفر سرمو آوردم بالا... باورم نمیشه اون تهیونگه
×خیلی نگران هانا بودم معلوم نبود کجا رفته بود از اخرین لوکشین گوشی جاشو پیدا کردم ولی کسی تو ماشین نبود داشتم راه میرفتم که صدای جیغ شنیدم شبیه صدای هانا بود پس سریع دیویدم که یهو یکی خورد بهم اون هانا بود که داشت گریه میکرد
×هانااا حالت خوبه
~تهیونگ هیق... من میترسم سریع بغلش کردم من میخام هیق ازینجا هیق برم
×باشه اروم باش دستمو بگیر بریم نترس من اینجا
~نمیتونم
×چرا؟
~پام زخمی شده وقتی داشتم میدویدم
یهو بدون هیچ حرفی بغلم کرد و راه افتادیم منو سوار ماشین خودش کرد و راه افتادیم سکوت عجیب بینمون بود
×چرا رفتی اونجا؟
~نمیدونم
×میدونی چقد نگرانت بودم هانا( داد *)
اگهههه چیزی میشد چی ها( با عصبانیت*)
~چرا داد میزنی خب مگهههه کی هستییییی که سر من داد بزنیییی هومممم
×مالکتتتت......
🌚خماری تو کونتون😂
شرط ها
9 تا لایک
6 تا کامنت
نویسنده
https://wisgoon.com/xxvvc
#رمان #فیک #سناریو #وانشات
#جونگکوک #تهیونگ #جیهوپ #نامجون #جین #جیمین #شوگا #بی_تی_اس #ارمی
Part 15
روای رونا
خیلی نگران هانا بودم دم در منتظر بودم سریع جونگ کوک برسه که رسید سریع سوار شدم
_آخرین لوکیشنش کجا بوده؟
نمیدونم خیلی دوره من خیلی نگرانم
_خیلی خب پیداش میکنیم نترس
اخه من بدون اون نمتونم اون همه چیز منه
_اروم باش الان میرسیم
روای هانا
~داشتم میدویدم که یهو ایستادم انگار یکی پشت سرم راه میرفت که دستشو گذاشت رو شونم سرمو برگردوندم یه آقایی بود تو کی هستی دیگهههه
&فک کنم گم شدی
~اره اره میشه کمکم کنی (ترسیده)
&اونجا قلبه ی منه میتونی اونجا استراحت کنی
~من گوشی میخام داری؟
&دارم ولی خاموش شده باید بزنم به شارژ
~باشه زود بریم اخیش راحت شدم حالا رونا منو میکشه وای خدا ماشین رونا رو وسط خیابون ول کردم و گمش کردم منو میکشه تو همین فکرا بودم که رسیدیم به کلبه وارد کلبه شدیم که یهو صدای قفل کردن در رو شنیدم
~داری چیکار میکنی؟ چرا درو قفل کردی؟
&تو چقد احمقی، ولی عجب بدنی داری
~منحرف عوضی یه قدم بیای جلو میکشمت
&مثلا میخای چیکار کنی؟ میخای گریه کنی یا داد بزنی؟ هیچکس نیس نجاتت بده
~کم کم داشت میومد نزدیک تر که زدم جایی که نباید میزدم و در رفتم تو جنگل گم شده بودم گریم گرفته بود هوا سرد بود وای خدا غلط کردم صدای شکستن چوب رو شنیدم که سریع از ترس دویدم و جیغ زدم که یهو خوردم به سینه یه نفر سرمو آوردم بالا... باورم نمیشه اون تهیونگه
×خیلی نگران هانا بودم معلوم نبود کجا رفته بود از اخرین لوکشین گوشی جاشو پیدا کردم ولی کسی تو ماشین نبود داشتم راه میرفتم که صدای جیغ شنیدم شبیه صدای هانا بود پس سریع دیویدم که یهو یکی خورد بهم اون هانا بود که داشت گریه میکرد
×هانااا حالت خوبه
~تهیونگ هیق... من میترسم سریع بغلش کردم من میخام هیق ازینجا هیق برم
×باشه اروم باش دستمو بگیر بریم نترس من اینجا
~نمیتونم
×چرا؟
~پام زخمی شده وقتی داشتم میدویدم
یهو بدون هیچ حرفی بغلم کرد و راه افتادیم منو سوار ماشین خودش کرد و راه افتادیم سکوت عجیب بینمون بود
×چرا رفتی اونجا؟
~نمیدونم
×میدونی چقد نگرانت بودم هانا( داد *)
اگهههه چیزی میشد چی ها( با عصبانیت*)
~چرا داد میزنی خب مگهههه کی هستییییی که سر من داد بزنیییی هومممم
×مالکتتتت......
🌚خماری تو کونتون😂
شرط ها
9 تا لایک
6 تا کامنت
نویسنده
https://wisgoon.com/xxvvc
#رمان #فیک #سناریو #وانشات
#جونگکوک #تهیونگ #جیهوپ #نامجون #جین #جیمین #شوگا #بی_تی_اس #ارمی
- ۷.۲k
- ۱۶ اسفند ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۷)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط