ازدواج اجباری با مافیا

ازدواج اجباری با مافیا

پارت ۷


از اون روز ببعد ا.ت با جیمین حرف نمیزد و حتی جیمین به ا.ت نگاهم نکرد

ویو جیمین

رفتم خونه تهیونگ دوربین‌ هارو چک کردیم ا.ت مقصر نبود لارا از عمد این کارو کرده منم از خودم پشیمون شدم و از خودم متنفر شدم که انقدر ا.ت رو زدم رفتم خونه روی کاناپه دراز کشیدم از شدت ناراحتی خوابم برد


ویو ا.ت

از اتاقم بیرون اومدم دیدم جیمین روی کاناپه خوابیده بهش محل ندادم رفتم آب بخورم وقتی آب خوردنم تموم شد رفتم بالا یک پتو آوردم روی جیمین کشیدم که یهو جیمین دستم گرفت من به سمت خودش کشید کنم افتادم روی بدنش


_با من بخواب

دستامو دور کمر ا.ت حلقه میکنم و میخوام

+ب... باشه

سرمو روی سینه جیمین میزارم پتو روی هردو میکشم پیشونی جیمین میبوسم خودمم خوابم میبره که یهو جیمین پیشونیم رو بوسید منم از خواب پریدم دیدم جیمین داره آروم چیزی زمزمه می‌کنه

_ا.ت تنهام نذار من متاسفم ا.ت من دوستت دارم

منم آروم زمزمه میکنم


+منم دوستت دارم

آروم موهای جیمین نوازش میکنم با آرامش به خواب میرم که یهو دست جیمین میره روی باسنم .......

شرط پارت بعدی ۱۰ لایک ۸ کامنت
دیدگاه ها (۱۱)

ازدواج اجباری با مافیا پارت ۸ یهو جیمین دستو گذاشت روی باسنم...

ازدواج اجباری با مافیا پارت آخرویو جیمین از کتک زدن ا.ت کنار...

ازدواج اجباری با مافیا پارت ۶ویو ا.ت دیدم لارا منو انداخت تو...

ازدواج اجباری با مافیا پارت ۵ویو جیمین ا.ت رو تو ماشین گذاشت...

پارت 12خون تو رگام جم شد....ویو جونگکوک یه نفس عمیق کشیدم بع...

پارت ۱۷ فیک مرز خون و عشق

"سرنوشت "p,36...۱۰ مین بعد ....ا/ت : بریم تو ؟ سرده....کوک :...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط