《 رومان دریای آبی 》
《 رومان دریای آبی 》
پارت 66
ات به سمت در رفت تا از اوتاق خارج بشه که با حرف کیونگ ایستاد
کیونگ : به عشقی که داری دلتو خوش نکن با یه سوي تفاهم جیمین ولت میکنه
ات با عصبانیت به کیونگ نگاه کرد که کیونگ ادامه داد
کیونگ : یادت که نرفته تو فقد روی کاغذ زن جیمینی شما حتا زن شوهره واقعي نیستین
ات بدون اینکه به سمتش برگرده از اوتاق خارج شد
ات.....
اون راست میگه ما فقد روی کاغذ زن و شوهریم
اما اون جی یون از جونم چی میخواد چطوری کیونگ پیدا کرده
سوال های زیادی ذهنش رو درگیر بود چطور میتونست از جیمین و عشق شون مراقبت کنه خیلی کلافه بود تا شب خودش رو با کارای خونه سرگرم
میز شام رو جم کرد و بعد از شستن ظرفا روی صندلی که جلوی میز آشپزخونه گذاشته بود نشست با خسته گی لیوان آب رو که روی میز گذاشته بود رو برداشت همه رو نوشيدن
که با دادی که خانم لی زد نگاهش رو داد به اون
خانم لی : دوخترم چرا اون نوشیدی
ات : چرا خانم لی مگه چیه آب بود دیگه ولی چرا انقدر تلخ بود
خانم لی : اون که آب نبود مشروب بود
ات با تعجب به خانم لی نگاه میکرد
ات : چی داری میگی خانم لی من تا حالا توی عمرم مشروب نخوردم
الان قرار چی بشه
خانم لی : دوخترم بهتره بری توی اوتاقت بخوابی ممکن سرت گیج بره
اخه کله لیوان مشروب رو خوردی
ات از روی صندلی بلند شد و به سما اوتاق رفت
ات....
سرم خیلی گیج میرفت با کلی بد بختی خودم به اوتاق رسوندم
و روی تخت اوفتادم با اینکه سرم خیلی گیج میرفت اما نمیتونم بخوابم
خیلی گرم بود انگار داشتم آتیش میگرفتم که با صدای در روی تخت نسشتم جیمین وارد اوتاق شد و کتش رو درآورد
و به سمت کمد رفت
ات : بازم که مثل همیشه دیر اومدی
ات همه حرفاهاش رو با حالت مستی میگفت که جیمین از این لحنه ات تعجب کرد و چند قدمی بهش نزدیک شد و توی یک قدمیش ایستاده
جیمین : ات چیزی شده چرا اینجوری حرف میزنی
ات : نه من...کامل خوبم...بهتر از...این نمیشم
ات وقتی حرف میزد همش سک سکه میکرد و جیمین متوجه مستی ات شد
ادامه دارد؟؟؟؟؟
https://wisgoon.com/mynhe
پارت 66
ات به سمت در رفت تا از اوتاق خارج بشه که با حرف کیونگ ایستاد
کیونگ : به عشقی که داری دلتو خوش نکن با یه سوي تفاهم جیمین ولت میکنه
ات با عصبانیت به کیونگ نگاه کرد که کیونگ ادامه داد
کیونگ : یادت که نرفته تو فقد روی کاغذ زن جیمینی شما حتا زن شوهره واقعي نیستین
ات بدون اینکه به سمتش برگرده از اوتاق خارج شد
ات.....
اون راست میگه ما فقد روی کاغذ زن و شوهریم
اما اون جی یون از جونم چی میخواد چطوری کیونگ پیدا کرده
سوال های زیادی ذهنش رو درگیر بود چطور میتونست از جیمین و عشق شون مراقبت کنه خیلی کلافه بود تا شب خودش رو با کارای خونه سرگرم
میز شام رو جم کرد و بعد از شستن ظرفا روی صندلی که جلوی میز آشپزخونه گذاشته بود نشست با خسته گی لیوان آب رو که روی میز گذاشته بود رو برداشت همه رو نوشيدن
که با دادی که خانم لی زد نگاهش رو داد به اون
خانم لی : دوخترم چرا اون نوشیدی
ات : چرا خانم لی مگه چیه آب بود دیگه ولی چرا انقدر تلخ بود
خانم لی : اون که آب نبود مشروب بود
ات با تعجب به خانم لی نگاه میکرد
ات : چی داری میگی خانم لی من تا حالا توی عمرم مشروب نخوردم
الان قرار چی بشه
خانم لی : دوخترم بهتره بری توی اوتاقت بخوابی ممکن سرت گیج بره
اخه کله لیوان مشروب رو خوردی
ات از روی صندلی بلند شد و به سما اوتاق رفت
ات....
سرم خیلی گیج میرفت با کلی بد بختی خودم به اوتاق رسوندم
و روی تخت اوفتادم با اینکه سرم خیلی گیج میرفت اما نمیتونم بخوابم
خیلی گرم بود انگار داشتم آتیش میگرفتم که با صدای در روی تخت نسشتم جیمین وارد اوتاق شد و کتش رو درآورد
و به سمت کمد رفت
ات : بازم که مثل همیشه دیر اومدی
ات همه حرفاهاش رو با حالت مستی میگفت که جیمین از این لحنه ات تعجب کرد و چند قدمی بهش نزدیک شد و توی یک قدمیش ایستاده
جیمین : ات چیزی شده چرا اینجوری حرف میزنی
ات : نه من...کامل خوبم...بهتر از...این نمیشم
ات وقتی حرف میزد همش سک سکه میکرد و جیمین متوجه مستی ات شد
ادامه دارد؟؟؟؟؟
https://wisgoon.com/mynhe
۲۲۳
۰۱ دی ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.