پارت

#پارت14
شیطونکِ بابا🥺💜

_ اوهوم

+چشمات قرمزه ، خوابت میاد؟؟

_ نه بابا

نه بابا و کوفت ، لعنت بر دهانی که بی موقع باز شود ، ولی آخه زشت نبود میگفتم آره؟؟ وای چمیدونم

حداقل بزار سوالای چرت و پرت ازش بپرسم خوابم بپره

+ اگه خوابت میاد برو بخواب کوچولو

چینی به دماغم دادم و گفتم:

_ اولا کوچولو خوابه ، دوما‌...

نزاشت ادامه حرفمو بزنم و گفت:

+ کوچولو رو بدم دستت میتونی بیدارش کنی؟؟

میدونستم منظورش چیه منم با پرویی تمام گفتم:

_ آره چرا که نه!!

افراز قهقه ای زد و گفت:

+ مطمعنی میتونی تحمل کنی؟؟ آخه کوچولوی من خیلی شیطونه ها

ابرویی بالا انداختم و گفتم:

_ مهارت عجیبی دارم تو این کار

پوزخندی زد و گفت:

+ پس این کاره ای

_ نخیرشم ، نخوردیم نون گندم اما دیدیم دست مردم

+ اوه شت!! واجب شد حتما ببینمت خانوم کوچولو

_ اونم به وقتش.... راستی تک فرزندی؟؟

بحث رو عوض کردم چون داشت به جاهای خطرناک میرفت

+ نه یه برادر دارم از خودم کوچیک تره

_ آهان چه خوب

+ کجاش خوبه؟؟؟
دیدگاه ها (۱۵)

#پارت15شیطونکِ بابا🥺💜وا اینم که به خودش شک داره ، دو کلوم حر...

#پارت16شیطونکِ بابا🥺💜فوری اومدم بیرون و مانتو مدرسمو پوشیدم ...

#پارت13شیطونکِ بابا🥺💜وای آخه این وقت شب موقعه تصویری حرف زدن...

#پارت12شیطونکِ بابا🥺💜یک ساعت بعد بابا اومد و بعد از اینکه شا...

𝂬 ‌ ‌ ‌ 𝖸𝗈𝗎 𝗆𝖺𝖽𝖾 𝗆𝖾 𝗁𝖺𝗉𝗉𝗒 ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌‌ ‌ ‌ ‌ ‌ 𝗕𝗎𝗍 𝗐𝗁𝖺𝗍 𝗇𝗈𝗐 ?‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌‌ ‌ ‌ ‌ ‌

پارت ۸

دازای :چه بوی غیر اشنایی..یچیزی بین خاک خیس و قهوه تلخ...نمی...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط