پارت3۵
پارت3۵
ویو اما
با خستگی تمام رفتم خونه همه خوابیده بودن واقعا دیروقت بود رفتم تو اتاق نمیخواستم شوگا بیدار بشه و خیلی توی خواب خوبی رفته بود لباسام و عوض کردم و آرایشم و پاک کردم و رفتم کنار شوگا و بغلش کردم و اونم منو سفت توی بغلش کشید و خوابیدیم
*پرش زمانی به صبح *
ویوشوگا
از خواب بیدار شدم دیدم اما توی بغلم خیلی راحت خوابیده پس بلند شدم جوریکه اما بیدار نشه کارای لازم و انجام دادم و رفتم پایین که دیدم انا صبحانه درست کرده و نامجونم پایینه و کم کم همه اومدن
شوگا:دیشب خیلی خوب خوابیدم
نامجون:اما بیدار نشد؟
شوگا:انقدر خسته بود که حتی تکون هم نخورده
انا:خب معلومه بیچاره نصف شب اومد خونه
شوگا:اهوم
جیوو:سلام سلام
میتسو:به به جیوو خانم بالاخره صبح راحت بیدار شد
جیوو:هه هه بامزه
سوک کیونگ:خب حالا شما جیوو جون حالت خوبه
جیوو:اهوم دیگه ویارم ازبین رفته
سوک کیونگ:خوبه
میتسو:فک کنم جین الان حسابی خوابیده
همه:خنده
اما:سلام صبح همه بخیر
همه:سلام
شوگا:خوب خوابیدی
اما:اره ولی مطمئن هستین جین هنوز زنده اس (خنده)
بااین حرف اما همه زدن زیر خنده که جین اومد
جین:زهرمار مگه خوابیدن جرمه
جونگکوک:اره جرمه زنه حامله ات با این وضع زودتر از تو بیدار شد اونوقت تو هنوز خوابی
تهیونگ:عه اذیتش نکن دیگه
شوگا:بسه دیگه شماهاهم
نامجون:شما همیشه بچه میمونین(خنده)
همه زدن زیر خنده
اما نقشه رو تعریف کرد و همه آماده انجام عملیات شده بودن ساعت ۵ بود و ایورا از خونه زد بیرون کیم بهش گفته بود که تا قبل ۸برگرده خونه و چندتا از افراد که رفته بودن دنبال ایورا
اونو با احترام آوردن توی عمارت
*پرش زمانی به داخل عمارت*
....................
ویو اما
با خستگی تمام رفتم خونه همه خوابیده بودن واقعا دیروقت بود رفتم تو اتاق نمیخواستم شوگا بیدار بشه و خیلی توی خواب خوبی رفته بود لباسام و عوض کردم و آرایشم و پاک کردم و رفتم کنار شوگا و بغلش کردم و اونم منو سفت توی بغلش کشید و خوابیدیم
*پرش زمانی به صبح *
ویوشوگا
از خواب بیدار شدم دیدم اما توی بغلم خیلی راحت خوابیده پس بلند شدم جوریکه اما بیدار نشه کارای لازم و انجام دادم و رفتم پایین که دیدم انا صبحانه درست کرده و نامجونم پایینه و کم کم همه اومدن
شوگا:دیشب خیلی خوب خوابیدم
نامجون:اما بیدار نشد؟
شوگا:انقدر خسته بود که حتی تکون هم نخورده
انا:خب معلومه بیچاره نصف شب اومد خونه
شوگا:اهوم
جیوو:سلام سلام
میتسو:به به جیوو خانم بالاخره صبح راحت بیدار شد
جیوو:هه هه بامزه
سوک کیونگ:خب حالا شما جیوو جون حالت خوبه
جیوو:اهوم دیگه ویارم ازبین رفته
سوک کیونگ:خوبه
میتسو:فک کنم جین الان حسابی خوابیده
همه:خنده
اما:سلام صبح همه بخیر
همه:سلام
شوگا:خوب خوابیدی
اما:اره ولی مطمئن هستین جین هنوز زنده اس (خنده)
بااین حرف اما همه زدن زیر خنده که جین اومد
جین:زهرمار مگه خوابیدن جرمه
جونگکوک:اره جرمه زنه حامله ات با این وضع زودتر از تو بیدار شد اونوقت تو هنوز خوابی
تهیونگ:عه اذیتش نکن دیگه
شوگا:بسه دیگه شماهاهم
نامجون:شما همیشه بچه میمونین(خنده)
همه زدن زیر خنده
اما نقشه رو تعریف کرد و همه آماده انجام عملیات شده بودن ساعت ۵ بود و ایورا از خونه زد بیرون کیم بهش گفته بود که تا قبل ۸برگرده خونه و چندتا از افراد که رفته بودن دنبال ایورا
اونو با احترام آوردن توی عمارت
*پرش زمانی به داخل عمارت*
....................
۲.۷k
۱۷ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.