V... RHS:
V... RHS:
ارسلان: آماده شدی
دیانا: آره فقط میگم که من زنگ زدم بیا بریم امارت پیش همه بچها
ارسلان: باشه بریم
دیانا: توی راه هیچی نگفتیم ... حس میکردم یچیزی تو دلمه مطمئن بودم حاملم .... رسیدیم امارت و بعد از احوال پرسی رفتم تو اتاق پیش دخترا
مهشاد : خب خب اول باید دخترونه برین بیرون
دیانا: ارسلان مشکوک میشه
پانیذ: اشکال نداره بعدش سوپرایز میشه
دیانا: من نمیدونم هنوز حاملم یا نه که
نیکا : من بیبی چک دارم بیا ببین چی میشه
مهشاد : بیبی چک برا چی داری تو
نیکا : قبلا متین گرفته بود
دیانا: آی جان آقا متین هم از کاراش میخواد مطمئن بشه
نیکا : گمشید.... میخوای بزن نمیخوای نزن
دیانا: بده من .. رفتم تو دستشویی بیبی چک اولی رو که زدم منتظر بودم که جوابش مثبت شد ... از دستشویی خارج شدم و بیبی چک رو که نشون دادم دخترا پریدم بغلم
مهشاد : خب خب حالا بریم که سوپرایز بگیریم
دیانا: آخ جوننن .. به ارسلان بگم
نیکا : نخیر باید سوپرایز بشه
دیانا: هوفف باشه بریم
پانیذ: هوووو
ارسلان: آماده شدی
دیانا: آره فقط میگم که من زنگ زدم بیا بریم امارت پیش همه بچها
ارسلان: باشه بریم
دیانا: توی راه هیچی نگفتیم ... حس میکردم یچیزی تو دلمه مطمئن بودم حاملم .... رسیدیم امارت و بعد از احوال پرسی رفتم تو اتاق پیش دخترا
مهشاد : خب خب اول باید دخترونه برین بیرون
دیانا: ارسلان مشکوک میشه
پانیذ: اشکال نداره بعدش سوپرایز میشه
دیانا: من نمیدونم هنوز حاملم یا نه که
نیکا : من بیبی چک دارم بیا ببین چی میشه
مهشاد : بیبی چک برا چی داری تو
نیکا : قبلا متین گرفته بود
دیانا: آی جان آقا متین هم از کاراش میخواد مطمئن بشه
نیکا : گمشید.... میخوای بزن نمیخوای نزن
دیانا: بده من .. رفتم تو دستشویی بیبی چک اولی رو که زدم منتظر بودم که جوابش مثبت شد ... از دستشویی خارج شدم و بیبی چک رو که نشون دادم دخترا پریدم بغلم
مهشاد : خب خب حالا بریم که سوپرایز بگیریم
دیانا: آخ جوننن .. به ارسلان بگم
نیکا : نخیر باید سوپرایز بشه
دیانا: هوفف باشه بریم
پانیذ: هوووو
۱۶.۸k
۱۱ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.