تو نیستی و ثانیهها به ساعت و سال میگذرد

...
تو نیستی و ثانیه‌ها به ساعت و سال می‌گذرد
بیمار هجر می‌شوم و این‌عمر چه کال می‌گذرد
این رفته ایام بین فصل‌ها نشان درد من است
سال‌هاست که‌دل نشسته به‌غم محال می‌گذرد
در کیش من صورت ولب است و بوسه و نگاه
از هجر بوسه‌های گرم تو دل به زوال می‌گذرد
یک خـنده‌ات به گـناه مانده و من غـرق در آنم
صد حیف که‌سال‌هاست دل به‌ابتذال می‌گذرد
اشکم شکسته در سـکوت و مـن به تار پـاره‌ای
با ارشـه مـی‌نوازم از تو و باز چه لال می‌گذرد
هر سـال گـذشت و به روزه سـر شـد هـر روزم
چون بغض مانده در گلو شب به‌ملال می‌گذرد
در شـام من غریب شـده‌ای چـه افـطاری است
اوقات تلخ و اشک دیده شور به‌بطال می‌گذرد
تب کـرده دلی به سـان عقربـه‌هـای یک سـاعت
چون طبل می‌زند دل تنگ و به خیال می‌گذرد
بی روی‌تو فقط خاطره نقش‌می‌شود بر دل ما
برموج‌زلف‌تو سواردلم به‌زورق وصال می‌گذرد
پا بـند عشـق منـم کـه به شـعر بلـند می‌خوانم
این‌عمر رفته برغم‌هجر ونیست‌مجال می‌گذرد
بیچاره‌دل که به‌جورعشق به‌خاک رفته تنهایی
باران شکسته آسمان‌ما و ماه به‌هلال می‌گذرد
گویا هنوز به‌تب به‌داغ دل ندا است می‌سوزد
حیف ازمن واین‌فکر خام که درخیال می‌گذرد #سروده_های_عاشقانه
دیدگاه ها (۱)

...باز زلـف تو به آغـوش نسیم افتاده استایـن دل غـم زده‌ام با...

...شب پر از درد و دلـم پر ز غم و بر بادمای که با مجمر عشـق ت...

...کاش می‌شد که شـبی غرق نگاهت بشومزورقی گـم شده در چشـم سیا...

...تعریف من از عشق تویی ای‌ساقی مستانیک نغمه زیبا ز لبت باغ‌...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط