اسم فرشته کوچولو من

اسم فرشته کوچولو من
پارت ۹
[ویو جونگ کوک]
رفتم دنبالش دستش گرفتم به دیوار چسبوندمش
و محکم بوسیدمش تغلا می کرد ولی دیگه اونقدر زورش زیاد نبود
ازش جدا شدم و نیشخندی زدم
جونگ کوک: الان داداشتم خوشگله
با دستاش لبش پاک کرد و حرصی اومد جلو
هارین: پسره عوضی روانی
نیشخندی زدم
تو صورتش خم شدم
جونگ کوک: چقدر خوشمزه بودی
بدتر حرصی شد
هارین: گم شو
خواست بره که دستش گرفتم
جونگ کوک: یک یادت باشه دیگه بهم بی ادبی نکنی چون هر چقدرم باهات خوبم ولی باعث نمیشه ادبت نکنم دوم یادت باشه سعی نکن ازم فرار کنی
هارین: میگم چیزی مصرف می کنی چرا باید دختری که تازه دیدی برات مهم باشه
جونگ کوک: اینش به تو ربطی نداره....بیا برسونمت خونه شبه
خندید
هارین: مگه اسکلم با تو بیام
جونگ کوک: میای ( عصبی)
هارین: نمیام
وقتی دیدم قرار بحث کنه انداختمش روی کولم سوار ماشینش کردم
خودمم سوار شدم
با داد برگشت سمتم
هارین: مگه دزدی....
جونگ کوک: شاید ولی دزد یک دختر خوشگل
هارین: دادا
تا خواست ادامه بده فهمیدم می خواد از چه جمله ای استفاده کنه
برای همین عصبی شدم عربده ای کشیدم
جونگ کوک: خفه شو ( عربده)
خیلی ترسید دیگه حرف نزد فقط سرش به شیشه تکیه داد
بدون که ازش بپرسم خودش آدرس خونه اش گفت دیگه ساکت شد
که رسیدیم سرش خم کرد تشکر کرد انگار بدجور ناراحت بخاطر عربده ای که
کشیدم
جونگ کوک: چرا اینقدر ناراحت شدی تو که وراج بودی
هارین: نه ناراحت نیستم ولی ممنون که رسوندیم
و پیاده شد رفت داخل خونه
[ویو هارین]