شعر عاشقی
#شعر_عاشقی
پارت٢٣
گفتم
+چی شده
^میگم بهتون
رفتیم پایین کیفشو گزاشت تو ماشینش
گفت
^جانا خانم من تو این ی هفته ای ک میومدم و میرفتم از شما خوشم اومد و ب شما علاقه مند شدم و میخواستم از شما خواستگاری کنم
جا خوردم نفسم گرفت پس بگو چرا تند تند میومد خونمون و ب خیره میشد
+ببخشید ولی من شرایطشو ندارم
^شرایطش جور میشه نگران نباشین
+ن نمیشه ببخشید من ترجیح میدم اول عاشق بشم بعد ازدواج کنم
^من عاشقت شدم اونو چی میگی
+ولی من نمیتونم
رومو برگردوندم ک برم گفت
^باشه ولی توقع نداشته باشی ک باباتو زود تر ببینی
قفل کردم برگشتم سمتش و گفتم
+الان داری از شرایط من سو استفاده میکنی
^فکر میکردم راضی بشی اما مجبورم این کارو بکنم
+فکر میکنی اینجوری عاشقت میشم بد تررررر ازت متنفر میشم
^واسه ب دست اوردنت حاضرم ازم متنفر بشی
چشمام پر اشک بود خدایا چ بلایی بود رو سرمون فرود اوردی
علیزاده گفت
^دو راه داری یکی جواب منفی بدی و تا اخر عمرت باباتو پشت میله زندان ببینی ک این واقعا منطقی نیس ک ی دختر بخاطر خودش باباشو ب خطر بندازه و ی راه دیگ هم هس ک تو قبول کنی با من ازدواج کنی و خوشبخت بشی و زندگی خوشی داشته باشی
+از کجا معلوم ک تو ب قولت عمل کنی
^اها درست شد حالا معلومه وارد معامله شدی
تو بزار من بیام با خانواده خواستگاری جواب مثبتم بده تو فاصله ای ک تو داخل محضری تا من بیام میرم مدارک و میدم دادگاه میام محضر
+ن نشد از کجا معلوم داده باشی دادگاه ؟من باید ببینم
^باشه بخاطر تو ی روز قبل محضر ولی از روز قبل باید خونمون باشی ک ی وقت زیرش نزنی
قفل کرده بودم و حرف نمیزدم
کارتشو از جیبش در اورد داد ب من
^شمارمه تا ١٢شب وقت داری فکراتو بکنی
ادامه در پارت بعد #maryam
پارت٢٣
گفتم
+چی شده
^میگم بهتون
رفتیم پایین کیفشو گزاشت تو ماشینش
گفت
^جانا خانم من تو این ی هفته ای ک میومدم و میرفتم از شما خوشم اومد و ب شما علاقه مند شدم و میخواستم از شما خواستگاری کنم
جا خوردم نفسم گرفت پس بگو چرا تند تند میومد خونمون و ب خیره میشد
+ببخشید ولی من شرایطشو ندارم
^شرایطش جور میشه نگران نباشین
+ن نمیشه ببخشید من ترجیح میدم اول عاشق بشم بعد ازدواج کنم
^من عاشقت شدم اونو چی میگی
+ولی من نمیتونم
رومو برگردوندم ک برم گفت
^باشه ولی توقع نداشته باشی ک باباتو زود تر ببینی
قفل کردم برگشتم سمتش و گفتم
+الان داری از شرایط من سو استفاده میکنی
^فکر میکردم راضی بشی اما مجبورم این کارو بکنم
+فکر میکنی اینجوری عاشقت میشم بد تررررر ازت متنفر میشم
^واسه ب دست اوردنت حاضرم ازم متنفر بشی
چشمام پر اشک بود خدایا چ بلایی بود رو سرمون فرود اوردی
علیزاده گفت
^دو راه داری یکی جواب منفی بدی و تا اخر عمرت باباتو پشت میله زندان ببینی ک این واقعا منطقی نیس ک ی دختر بخاطر خودش باباشو ب خطر بندازه و ی راه دیگ هم هس ک تو قبول کنی با من ازدواج کنی و خوشبخت بشی و زندگی خوشی داشته باشی
+از کجا معلوم ک تو ب قولت عمل کنی
^اها درست شد حالا معلومه وارد معامله شدی
تو بزار من بیام با خانواده خواستگاری جواب مثبتم بده تو فاصله ای ک تو داخل محضری تا من بیام میرم مدارک و میدم دادگاه میام محضر
+ن نشد از کجا معلوم داده باشی دادگاه ؟من باید ببینم
^باشه بخاطر تو ی روز قبل محضر ولی از روز قبل باید خونمون باشی ک ی وقت زیرش نزنی
قفل کرده بودم و حرف نمیزدم
کارتشو از جیبش در اورد داد ب من
^شمارمه تا ١٢شب وقت داری فکراتو بکنی
ادامه در پارت بعد #maryam
۱۶.۴k
۰۶ شهریور ۱۳۹۸
دیدگاه ها (۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.