ناجی پارت ۴١
#ناجی #پارت_۴١
~احسانو نمگیم یلدا رو میگم همینی ک دوستش دارم
+اها ...نمیدونم
~میخوام دلمو بزنم ب دریا هنوز ک عقد نکرده شاید ی حسی داشته باشه بهم من نگفتم اینم بیخیال شده باشه
احسان اومد وسایلو از من گرفت و گزاشت تو ماشین تو این چند ساعتی ک تو بودیم برف نشسته بود رو زمین احسان رو ب همه گفت موافقید بریم قدم بزنیم اونجا ک کافه سیار داره ی چیز داغ بخوریم بعد برگردیم خونه
هیچ کس مخالفت نکرد محمد و نگار طبق معمول دوتایی بودن منم امیر علی و تنها نمیزاشتم و با خودمون اینور اونور میبردم ک حس تنهایی بهش دست نده قدم زنان رفتیم جلو و همین جور حرف میزدیم و میخندیدیم پالتو تنم نلود و داشتم یخ میزدم اما حرفی نمیزدم وقتی ب کافه سیار رسیدیم رو نمیکتای پارک نشستیم احسان پالتوشو دراورد و انداخت رو دوشم گفتم
+سردم نیست
^شاید یکسال گذشته باشه اما من هنوز تورو میشناسم و میدونم ک چجوری هستی دماغت انقدر قرمز شده لو داده تورو
خندیدم و حرفی نزدم رفت و هات چاکلت واسه همه سفارش داد تو برف نشستیم و گفتیم و خندیدیم ی سمت پالتو رو روی دوش احسان گزاشتم گوشی امیر علی زنگ خورد
و رفت ی سمت دیگ گفتم
+من ک تنها میشدم تو نبودی خب فکر میکردم ولم کردی دوستم نداشتی میدونی ک چی میگم
^اهوم
+اهنگ ستین تلنگر رو میخوندم
^میشه ی خورده بخونی
+اینجا؟!
^اره دلم واسه خوندنت تنگ شده
بخون دیگ بهونه نیار
+ باور نمیکنم یک لحظه
از تو دور باشم دروغ محضه
مگه میشه به این راحتی
این واقعی نیس فقط یک بحثه
بگو من براتو چی کم گذاشتم
تو چشام نگاه کن من دوست داشتم
من که جز تو کسی رو تو زندگیم نداشتم
یه تلنگر بزن بگو که خوابم
دیگه نمیگی بهم که دوست دارم
بی تو انگار که من یه چیزی کم دارم
با تو خوب بودم از بدی دور بودم
چی شد چطور شد من که عاشق بودم
بگو کجا برا تو کم بودم ؟
تو فکر تو بودم از همه دور بودم
من واسه تو مثل همسر بودم
حالا چطو براتو کم بودم؟
~احسانو نمگیم یلدا رو میگم همینی ک دوستش دارم
+اها ...نمیدونم
~میخوام دلمو بزنم ب دریا هنوز ک عقد نکرده شاید ی حسی داشته باشه بهم من نگفتم اینم بیخیال شده باشه
احسان اومد وسایلو از من گرفت و گزاشت تو ماشین تو این چند ساعتی ک تو بودیم برف نشسته بود رو زمین احسان رو ب همه گفت موافقید بریم قدم بزنیم اونجا ک کافه سیار داره ی چیز داغ بخوریم بعد برگردیم خونه
هیچ کس مخالفت نکرد محمد و نگار طبق معمول دوتایی بودن منم امیر علی و تنها نمیزاشتم و با خودمون اینور اونور میبردم ک حس تنهایی بهش دست نده قدم زنان رفتیم جلو و همین جور حرف میزدیم و میخندیدیم پالتو تنم نلود و داشتم یخ میزدم اما حرفی نمیزدم وقتی ب کافه سیار رسیدیم رو نمیکتای پارک نشستیم احسان پالتوشو دراورد و انداخت رو دوشم گفتم
+سردم نیست
^شاید یکسال گذشته باشه اما من هنوز تورو میشناسم و میدونم ک چجوری هستی دماغت انقدر قرمز شده لو داده تورو
خندیدم و حرفی نزدم رفت و هات چاکلت واسه همه سفارش داد تو برف نشستیم و گفتیم و خندیدیم ی سمت پالتو رو روی دوش احسان گزاشتم گوشی امیر علی زنگ خورد
و رفت ی سمت دیگ گفتم
+من ک تنها میشدم تو نبودی خب فکر میکردم ولم کردی دوستم نداشتی میدونی ک چی میگم
^اهوم
+اهنگ ستین تلنگر رو میخوندم
^میشه ی خورده بخونی
+اینجا؟!
^اره دلم واسه خوندنت تنگ شده
بخون دیگ بهونه نیار
+ باور نمیکنم یک لحظه
از تو دور باشم دروغ محضه
مگه میشه به این راحتی
این واقعی نیس فقط یک بحثه
بگو من براتو چی کم گذاشتم
تو چشام نگاه کن من دوست داشتم
من که جز تو کسی رو تو زندگیم نداشتم
یه تلنگر بزن بگو که خوابم
دیگه نمیگی بهم که دوست دارم
بی تو انگار که من یه چیزی کم دارم
با تو خوب بودم از بدی دور بودم
چی شد چطور شد من که عاشق بودم
بگو کجا برا تو کم بودم ؟
تو فکر تو بودم از همه دور بودم
من واسه تو مثل همسر بودم
حالا چطو براتو کم بودم؟
۴۷.۶k
۰۱ اسفند ۱۳۹۸
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.