ناجی پارت

#ناجی #پارت_۴٠
^خب فرینا خانم خوش گذشت
+دست شما درد نکنه ی یکسالی میشد ک ما اینجوری پیش هم نبودیم
^اره واقعا ایشالا ک تکرار نشه
امیر علی گفت
+داداش لایو اینستا بگیر
^فکر خوبیه
فیلم و قطع کرد و رفت رو لایو اینستا طولی نکشید ک ۶٠٠یا٧٠٠نفری اومدن تو لایو از دوستای احسان گرفته تا دوستای مشترک من و احسان اومدن
احسان بعد از سلام و علیک گفت
^تمام کسایی ک منو فرینا رو میشناسن صد در صد ماجرامونو میدونن و اینک الانم تعجب میکنن ک اعععع اینا ک کات کرده بودن داستان چیه اول بگم ک ی سو تفاهم مارو دور کرده بود از هم اما خداروشکر همه چی الان عاااالیه و با دوستان اومدیم دور دور این ک داداشم امیر علیه اونم محمد و نگار جانه اینم ک فری خودمونه اینم ک منم
و بعد خندید و ادامه داد
^حالا ی سوپرایز ویژه داریم
یکککککک دووووو سههههه چهاااار
یهویی ی موسیقی تولد تو سالن پخش شد و گارسون ی کیک اورد و گزاشت رو میز ک روش تقویم داشت و روی روز تولدم و روزی ک منو تو خونشون بعد ی سال دید قلب داشت چشمام پر اشک بود اصلا تولدم یادم نبود ب احسان نگاه کردم گارسون دیگ ی باکس گل رز قرمز اورد و داز ب احسان دلم میخواست ی دل سیر گریه کنم دوربیونو داد دست امیر علی باکس گل و داد بهم و گفت
^دیگ عمرااااا تورو از دست بدم
اشکامو پاک کردم نمیتونستم حرف بزنم فقط گفتم
+نمیدونم چی بگم مرسی
نگار از کیفش کادوشو دو اورد و داد ب من گفتم
+پس مارمولک تو هم خبر داشتی
خندید و گفت
-از طرف منو محمد
+دست شما هم درد نکنه محمد اقا
*خواهش میکنم کاری نکردم
در جعبه رو باز کردم
ی دستبند خیلی شیک توش بود
امیر علی هم گفت
~اینم کادوی ما دیگ شرمنده اگ کوچیکه و کمه
+دستت درد نکنه چرا زحنت کشیدی
امیر علی ی شومیز لیمویی و ی دامن مشکی
گفتم
+خیلی خوشگله نمیدونستم انقدر خوش سلیقه ای
احسان هم گفت
^هدیه منم وسط باکس گله
گفتم
+انقدر گریه کردم و سوپرایز شده بودم ک درست و حسابی ندیدم
ی باکس کوچولو وسط گل بود درشو ک برداشتم ی گردنبند forever ک یک سمت اون حرف انگلیسی Eو سمت دیگشF
احسان بلند شد و گردنبند و انداخت گردنم
کیک و برش زدیم و خوردیم نگار
حالش انگاری خوب بود خیلی خوب
کیک و ک خوردیم اضافی شو تو ظرف برامون ریختن احسان رفت حساب کنه محمد و نگار رفتن بیرون و منو امیر علی منتظر احسان بودیم کادوهامو گرفتم
امیر علی گفت
~بهش زنگ بزنم
+ن داره حساب میکنه میاد
دیدگاه ها (۳۳)

#ناجی #پارت_۴١~احسانو نمگیم یلدا رو میگم همینی ک دوستش دارم ...

#ناجی #پارت_۴٢یه حرفایی توی یادم میمونن که نمیشهواسه تو خوبی...

#ناجی #پارت_٣٩+نگار خوبی؟!-اره خوبم+نیستییهو ب گریه افتاد-عش...

#ناجی #پارت_٣٨^خیلی با امیر علی حرف زدم تو نمیتونی باهاش حرف...

اولین مافیایی که منو بازی داد. پارت۴۲

اولین مافیایی که منو بازی داد. پارت۶

اولین مافیایی که منو بازی داد. پارت۲۱

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط