𝒃𝒂𝒅 𝒃𝒐𝒚
𝒃𝒂𝒅 𝒃𝒐𝒚
𝒔𝒆𝒂𝒔𝒐𝒏:²
part:¹⁰
~راستش... در حد من نیست که اسم ایشونو به زبون بیارم ..!
+اونوقت چرا ?!..
~چون ایشون ولیعهد هستن و دیر یا زود قراره پادشاه بشن و من فقط یه خدمتکار معمولیم.. ممکنه برام عواقب داشته باشه..! من حتی جرئت ندارم اسم ایشون رو تو تنهایی به زبون بیارم ..! چه برسه که به شما بگم .. لطفا از کسای دیگه بپرسید
+عجب..حالا ایندفعه رو به زبون بیار
~متاسفم.. ولی نمیتونم ..!
+لج نکن دیگه...بگو!
~اسم ایشون ...ی..یونگی هست .. مین.. یونگی ..!
+جالبه
~چرا?!
~هیچی .. ولی اسم کیوتی داره
~ها?! کیوت ?!
+آره دیگه ..! همون بامزه
~آها..
+ولی اسم کیوتش به چهره عصبی و اخلاق گندش نمیخوره ..! یعنی واقعا تو گذشته همه پادشاها این قدر عصبانی و رو مخ بودن ..?!
حرفی نزد و سرش و پایین انداخت...
_که گفتی من رو مخم ?!
برگشتم و پشت سرم یونگی رو دیدم و با دیدنش وحشت زده شدم طوری که به سکسه افتادم ..!
~منو عفو کنید سرورم .. من باید برم .. سرپرست حتما باهام کار داره ..!
با حالت جدی بهش گفت
_برو
بعد از اینکه خدمتکار رفت و یونگی از رفتنش مطمئن شد گفتم :
+تو چرا هی دور و بر منی?! از اذیت کردنم خوشت میاد ?! اصلا چرا به حرفام یواشکی گوش میدی ?!
محکم و با صدای تقریبا بلندی گفت :
_پشت یه پادشاه هر حرفی از دهنت دراومده گفتی .. بعدش زبون درازیم میکنی?!
حرفش سکوت به جونم انداخت
ادامه داد :
_ از این به بعد فقط و فقط اتاق منو تمیز میکنی ..! باید جلو چشمام باشی دختره ی گستاخ ..!
+نمیخوام!
_چطور توی گستاخ که جایگاهی نداری در مقابل یه پادشاه ایستادی و جوابشو میدی ?!
+ خب ..خسته میشم
_ببین دختر جون من میتونم برای اینکه بهمون حمله کردی به جرم گستاخی به پادشاه و درست انجام ندادن کارت گردنتو بزنم ..! برای من کاری نداره ..! پس زبون درازتو کوتاه کن تا خودم کوتاهش نکردم ..!
با اشکایی که داشت تقریبا ازم سرازیر میشد گفتم :
+چندبار بهت بگم همش اتفاقی بود?!..
_برای من اهمیتی نداره..علاوه بر تمیز کاری اتاقم باید لباسامم عوض کنی و مراقب خوراکمم باشی ..!
+مگه بچه ای .. یا معلولیت داری ?!
_یادت نره چجوری تهدیدت کردم..!
در ضمن حداقل از تو بالغ ترم ..!
چشم غره ی کوتاهی رفتم و گفتم :
+چشم...
ادامه دارد...
برا پارت بعدی ۲۰ لایک و ۲۶۰ فالوور
#فیک_بی_تی_اس #فیک #بی_تی_اس #اسمات #وانشات #سناریو #شوگا #تهیونگ #جونگکوک #جین #جیمین #جیهوپ #نامجون
𝒔𝒆𝒂𝒔𝒐𝒏:²
part:¹⁰
~راستش... در حد من نیست که اسم ایشونو به زبون بیارم ..!
+اونوقت چرا ?!..
~چون ایشون ولیعهد هستن و دیر یا زود قراره پادشاه بشن و من فقط یه خدمتکار معمولیم.. ممکنه برام عواقب داشته باشه..! من حتی جرئت ندارم اسم ایشون رو تو تنهایی به زبون بیارم ..! چه برسه که به شما بگم .. لطفا از کسای دیگه بپرسید
+عجب..حالا ایندفعه رو به زبون بیار
~متاسفم.. ولی نمیتونم ..!
+لج نکن دیگه...بگو!
~اسم ایشون ...ی..یونگی هست .. مین.. یونگی ..!
+جالبه
~چرا?!
~هیچی .. ولی اسم کیوتی داره
~ها?! کیوت ?!
+آره دیگه ..! همون بامزه
~آها..
+ولی اسم کیوتش به چهره عصبی و اخلاق گندش نمیخوره ..! یعنی واقعا تو گذشته همه پادشاها این قدر عصبانی و رو مخ بودن ..?!
حرفی نزد و سرش و پایین انداخت...
_که گفتی من رو مخم ?!
برگشتم و پشت سرم یونگی رو دیدم و با دیدنش وحشت زده شدم طوری که به سکسه افتادم ..!
~منو عفو کنید سرورم .. من باید برم .. سرپرست حتما باهام کار داره ..!
با حالت جدی بهش گفت
_برو
بعد از اینکه خدمتکار رفت و یونگی از رفتنش مطمئن شد گفتم :
+تو چرا هی دور و بر منی?! از اذیت کردنم خوشت میاد ?! اصلا چرا به حرفام یواشکی گوش میدی ?!
محکم و با صدای تقریبا بلندی گفت :
_پشت یه پادشاه هر حرفی از دهنت دراومده گفتی .. بعدش زبون درازیم میکنی?!
حرفش سکوت به جونم انداخت
ادامه داد :
_ از این به بعد فقط و فقط اتاق منو تمیز میکنی ..! باید جلو چشمام باشی دختره ی گستاخ ..!
+نمیخوام!
_چطور توی گستاخ که جایگاهی نداری در مقابل یه پادشاه ایستادی و جوابشو میدی ?!
+ خب ..خسته میشم
_ببین دختر جون من میتونم برای اینکه بهمون حمله کردی به جرم گستاخی به پادشاه و درست انجام ندادن کارت گردنتو بزنم ..! برای من کاری نداره ..! پس زبون درازتو کوتاه کن تا خودم کوتاهش نکردم ..!
با اشکایی که داشت تقریبا ازم سرازیر میشد گفتم :
+چندبار بهت بگم همش اتفاقی بود?!..
_برای من اهمیتی نداره..علاوه بر تمیز کاری اتاقم باید لباسامم عوض کنی و مراقب خوراکمم باشی ..!
+مگه بچه ای .. یا معلولیت داری ?!
_یادت نره چجوری تهدیدت کردم..!
در ضمن حداقل از تو بالغ ترم ..!
چشم غره ی کوتاهی رفتم و گفتم :
+چشم...
ادامه دارد...
برا پارت بعدی ۲۰ لایک و ۲۶۰ فالوور
#فیک_بی_تی_اس #فیک #بی_تی_اس #اسمات #وانشات #سناریو #شوگا #تهیونگ #جونگکوک #جین #جیمین #جیهوپ #نامجون
۱۳.۱k
۲۱ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۴۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.