Part《3》
Part《3》
ویو یوری:
چشمامو باز کردم دیدم رو تختم اما تا اونجایی که یادمه دیشب خونه نرفتم یکم اینور و اونور رو نگاه کردم من اینجا رو نمیشناسم من کجام؟
یهو یکی در زد
علامت تهیونگ- علامت یوری+
-میتونم بیام تو؟
+بله
-یوری شی حالت خوبه؟
+بله ولی من کجام؟
-دیشب از حال رفتم منم چون آدرس خونتو نمیدونستم آوردمت خونه خودم
+اها
-یکم استراحت کن خودم میرسونمت خونه
+مرسی
-من میرم راحت باش صبحونت روی میزه
ویو یوری:
تهیونگ رفت پس اینجا خونشه یه میز تو اتاق بود روش یه صبحونه مفصل بود برگام ریخت منو حتی کامل نمیشناسه اما انقد باهام مهربونه ولی نمیتونم بهش اعتماد کنم شاید یه هدفی داشته باشه گفت میرسونم خونه ولی شاید اگه آدرس خونمو بدونه برام دردسر بشه آره بهتره خودم برگردم
ویو تهیونگ:
رفتم نشستم رو مبل که دیدم کوک اومده
علامت کوک÷
÷تهیونگ شی مهمون داری؟
-اره بشین برات تعریف کنم
همچی رو میگه
÷نفهمیدی اون دختره و پسره کی بودن؟
-پسره که حتما دوست پسره یوری بوده اما دختره رو نمیدونم
÷دلم واسش سوخت
-من قشنگ درکش میکنم
÷ماری رو میگی؟از اولشم معلوم بود دستش با سونگ مو تو یه کاسست عوضی
فلش بک به سه سال پیش:
بچه ها ماری دوست دختر تهیونگ بوده و تهیونگ واقعا عاشقش بوده و سونگ مو یه مافیا هست که از ژاپن اومده کره و کلی دارودسته داره و دشمن تهیونگه
علامت ماری$
-ماری این هفته برای خواستگاری بیایم؟
$تهیونگ بیا کات کنیم
-چرااااا؟مگه من چیکار کردم؟؟؟؟
$راستش من اصلا دوست ندارم
-پس چرا دوسال باهام بودی؟؟
$بعدا میفهمی من نه دوست دارم نه دوست داشتم ازت بدمم میاد میخوام زود تر از زندگیم بری بیرون
-ولی.....
$من دیگه باید برم
ویو تهیونگ:
سوار ماشین شدم و تعقیبش کردم فک میکردم شوخیه ولی اون...اون وارد امارت سونگ مو شد.....خشکم زده بود که یه پیام از ماری برام اومد
پیام: من سونگ مو هستم خواستم بهت بگم من و ماری ۴ سال میشه که ازدواج کردیم . ماری تو این دوسال جاسوسیه تورو برام انجام میداد پس دیگه حق نداری نزدیک ماری بشی.....به امید دیدار آقای کیم
بعد از دیدن این پیام ساعت ها گریه کردم و بعد از یک ماه تصمیم گرفتم همه چیز رو فراموش کنم و دیگه عاشق نشم چون نمیخوام دوباره شکست عشقی رو تحمل کنم
پایان فلش بک
ویو یوری:
چشمامو باز کردم دیدم رو تختم اما تا اونجایی که یادمه دیشب خونه نرفتم یکم اینور و اونور رو نگاه کردم من اینجا رو نمیشناسم من کجام؟
یهو یکی در زد
علامت تهیونگ- علامت یوری+
-میتونم بیام تو؟
+بله
-یوری شی حالت خوبه؟
+بله ولی من کجام؟
-دیشب از حال رفتم منم چون آدرس خونتو نمیدونستم آوردمت خونه خودم
+اها
-یکم استراحت کن خودم میرسونمت خونه
+مرسی
-من میرم راحت باش صبحونت روی میزه
ویو یوری:
تهیونگ رفت پس اینجا خونشه یه میز تو اتاق بود روش یه صبحونه مفصل بود برگام ریخت منو حتی کامل نمیشناسه اما انقد باهام مهربونه ولی نمیتونم بهش اعتماد کنم شاید یه هدفی داشته باشه گفت میرسونم خونه ولی شاید اگه آدرس خونمو بدونه برام دردسر بشه آره بهتره خودم برگردم
ویو تهیونگ:
رفتم نشستم رو مبل که دیدم کوک اومده
علامت کوک÷
÷تهیونگ شی مهمون داری؟
-اره بشین برات تعریف کنم
همچی رو میگه
÷نفهمیدی اون دختره و پسره کی بودن؟
-پسره که حتما دوست پسره یوری بوده اما دختره رو نمیدونم
÷دلم واسش سوخت
-من قشنگ درکش میکنم
÷ماری رو میگی؟از اولشم معلوم بود دستش با سونگ مو تو یه کاسست عوضی
فلش بک به سه سال پیش:
بچه ها ماری دوست دختر تهیونگ بوده و تهیونگ واقعا عاشقش بوده و سونگ مو یه مافیا هست که از ژاپن اومده کره و کلی دارودسته داره و دشمن تهیونگه
علامت ماری$
-ماری این هفته برای خواستگاری بیایم؟
$تهیونگ بیا کات کنیم
-چرااااا؟مگه من چیکار کردم؟؟؟؟
$راستش من اصلا دوست ندارم
-پس چرا دوسال باهام بودی؟؟
$بعدا میفهمی من نه دوست دارم نه دوست داشتم ازت بدمم میاد میخوام زود تر از زندگیم بری بیرون
-ولی.....
$من دیگه باید برم
ویو تهیونگ:
سوار ماشین شدم و تعقیبش کردم فک میکردم شوخیه ولی اون...اون وارد امارت سونگ مو شد.....خشکم زده بود که یه پیام از ماری برام اومد
پیام: من سونگ مو هستم خواستم بهت بگم من و ماری ۴ سال میشه که ازدواج کردیم . ماری تو این دوسال جاسوسیه تورو برام انجام میداد پس دیگه حق نداری نزدیک ماری بشی.....به امید دیدار آقای کیم
بعد از دیدن این پیام ساعت ها گریه کردم و بعد از یک ماه تصمیم گرفتم همه چیز رو فراموش کنم و دیگه عاشق نشم چون نمیخوام دوباره شکست عشقی رو تحمل کنم
پایان فلش بک
۳.۰k
۱۵ مرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.