این چه عشقیه؟ پارت6
این چه عشقیه؟ پارت6
کسی جز جیمین نبود
جیمین ـ هانا تو اینجادچیکار میکنی؟
جریانو بهش گفتم
جیمین ـ یعنی کانگ بین اون همه دنسر تورو فرستاد؟ چه خوب
ـ اره دیگه این جوری شد
جیمین ـ خب الان اماده ای؟
ـ اره امادم
جیمین ـ باشه پس همرام بیا
همراه جیمین از اتاق خارج شدیم این بار نگاها به جفتمون بود رسیدیم به یه سالن بزرگ که کلی دنسر بود زن و مرد بود
جیمین ـ بچه ها اون صدای اهنگو قطع کنین
+چشم اقای پارک
جیمین ـ میا این خانوم رو ببر سمت اتاق پرو
میا ـ بله چشم
هم راه یه دختر به اسم میا رفتیم سمت یه اتاق پرو داشتم لباسامو عوض میکردم
میا ـ اومدی تأیین سطح بدی؟
ـ اره
میا ـ از همین الان قبولی
ـ چرا؟
میا ـ چون حس شیشمم درست در میاد
ـ واقعا؟
از اتاق پرو اومدم بیرون خودمو به اندازه ی پنج دقیقه گرم کردم اهنگو پلی کردم و شروع کردم
ویو جیمین
دنسشو شروع کرد حرکاتش عالی بود اهنگ تموم شد و داشت حرکت اخرش 180 پاهاشو باز کرد هیچکدوم از دنسر هام نتونستن این حرکتو بزنن اما هانا تونست و قبولش کردم
ویو هانا
سرم داشت گیج میرفتم همه ی ادمای دورمو دوتا میدیدم
جیمین ـ خانم بنگ هانا شماا....
سیاهی مطلق....
ویو جیمین
تا اومدم بگم قبول شده غش کردو افتاد زمین دویدم سمتش
ـ هانا؟ هانا پاشو
میا ـ چی شد؟
ـ میا دکتر خبر کن
میا ـ چشم
هانا رو براید استایل بغل کردم و بردمش روی کاناپه رنگ پوستش زرد شده بود بعد چند دقیقه دکتر اومد براش سرم وصل کرد
ـ حالش خوبه؟
دکتر ـ اره خوبه فقط ناهار نخورده برای همین غش کرده اما مشکلی نداره
ـ ممنون
دکتر ـ انجام وظیفه بود
دکتر رفت نشستم بالای سر هانا
ویو هانا
چشمامو باز کردم سرم به شدت درد میکرد
ـ اخخخ سرمم
جیمین ـ بیدار شدی؟
ـ چی شد یهو؟
جیمین ـ هیچی غش کردی
به دستم سرم وصل بود نمی تونستم تکونش بدم
جیمین ـ تو تو تأیین سطح قبول شدی
ـ واقعا؟
جیمین ـ اره از این به بعد اینجا کار میکنی
خوشحال بودم که قبول شدم سرم دستم تموم شد از سر جام بلند شدم زنگ کانگ زدم
ـ الو سلام کانگ
کانگ ـ سلام قبول شدی؟
ـ اره
کانگ ـ دیدی بهت گفتم قبول میشی گفتم یا نه؟
ـ اره گفتی
کانگ ـ الویا و جنی میخوان باهات حرف بزنن
ـ باشه
جنی ـ دختر درس شندیم قبول شدی؟
ـ اره فقط یه مشکله
الویا ـ چه مشکلی؟
ـ حدس بزنین اون خواننده کیه؟
جنی ـ نکنه پارک جه سانگه دختر؟
ـ نه بابا یکی دیگس
الویا ـ نکنه کیم لالیساس؟
ـ نه اونم نیست
جنی ـ پس کیه؟
ـ اون جیمین دوست بنگ چان
الویا ـ الکی میگی
کسی جز جیمین نبود
جیمین ـ هانا تو اینجادچیکار میکنی؟
جریانو بهش گفتم
جیمین ـ یعنی کانگ بین اون همه دنسر تورو فرستاد؟ چه خوب
ـ اره دیگه این جوری شد
جیمین ـ خب الان اماده ای؟
ـ اره امادم
جیمین ـ باشه پس همرام بیا
همراه جیمین از اتاق خارج شدیم این بار نگاها به جفتمون بود رسیدیم به یه سالن بزرگ که کلی دنسر بود زن و مرد بود
جیمین ـ بچه ها اون صدای اهنگو قطع کنین
+چشم اقای پارک
جیمین ـ میا این خانوم رو ببر سمت اتاق پرو
میا ـ بله چشم
هم راه یه دختر به اسم میا رفتیم سمت یه اتاق پرو داشتم لباسامو عوض میکردم
میا ـ اومدی تأیین سطح بدی؟
ـ اره
میا ـ از همین الان قبولی
ـ چرا؟
میا ـ چون حس شیشمم درست در میاد
ـ واقعا؟
از اتاق پرو اومدم بیرون خودمو به اندازه ی پنج دقیقه گرم کردم اهنگو پلی کردم و شروع کردم
ویو جیمین
دنسشو شروع کرد حرکاتش عالی بود اهنگ تموم شد و داشت حرکت اخرش 180 پاهاشو باز کرد هیچکدوم از دنسر هام نتونستن این حرکتو بزنن اما هانا تونست و قبولش کردم
ویو هانا
سرم داشت گیج میرفتم همه ی ادمای دورمو دوتا میدیدم
جیمین ـ خانم بنگ هانا شماا....
سیاهی مطلق....
ویو جیمین
تا اومدم بگم قبول شده غش کردو افتاد زمین دویدم سمتش
ـ هانا؟ هانا پاشو
میا ـ چی شد؟
ـ میا دکتر خبر کن
میا ـ چشم
هانا رو براید استایل بغل کردم و بردمش روی کاناپه رنگ پوستش زرد شده بود بعد چند دقیقه دکتر اومد براش سرم وصل کرد
ـ حالش خوبه؟
دکتر ـ اره خوبه فقط ناهار نخورده برای همین غش کرده اما مشکلی نداره
ـ ممنون
دکتر ـ انجام وظیفه بود
دکتر رفت نشستم بالای سر هانا
ویو هانا
چشمامو باز کردم سرم به شدت درد میکرد
ـ اخخخ سرمم
جیمین ـ بیدار شدی؟
ـ چی شد یهو؟
جیمین ـ هیچی غش کردی
به دستم سرم وصل بود نمی تونستم تکونش بدم
جیمین ـ تو تو تأیین سطح قبول شدی
ـ واقعا؟
جیمین ـ اره از این به بعد اینجا کار میکنی
خوشحال بودم که قبول شدم سرم دستم تموم شد از سر جام بلند شدم زنگ کانگ زدم
ـ الو سلام کانگ
کانگ ـ سلام قبول شدی؟
ـ اره
کانگ ـ دیدی بهت گفتم قبول میشی گفتم یا نه؟
ـ اره گفتی
کانگ ـ الویا و جنی میخوان باهات حرف بزنن
ـ باشه
جنی ـ دختر درس شندیم قبول شدی؟
ـ اره فقط یه مشکله
الویا ـ چه مشکلی؟
ـ حدس بزنین اون خواننده کیه؟
جنی ـ نکنه پارک جه سانگه دختر؟
ـ نه بابا یکی دیگس
الویا ـ نکنه کیم لالیساس؟
ـ نه اونم نیست
جنی ـ پس کیه؟
ـ اون جیمین دوست بنگ چان
الویا ـ الکی میگی
۸.۰k
۲۱ فروردین ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.