پارت 5
روی کاناپه خوابیده بود که با صدا های کسی از خواب بیدار شد.
-هوممممم؟ چرا نمیزاری بخوابم مرتیکه؟
-صبح تو هم بخیر/:
-عه ببخشید شمایین... من هنوز تو حال و هوای دانشگام که یهو دوستم میومد صدام میکرد... عذر میخوام.
-*خنده مستطیلی*طوری نیس پیش میاد بالاخره... اوم صبحونه چی میخوری؟
-صبحونه؟ خب... اگه فقط یه قهوه بهم بدین راضی میشم به رضای خدا...
-قهوه؟؟؟ عاممم خب قهوه نداریم یه چیز دیگه بگو.
-دو یو هَو نسکافه؟
-دونت هَو\:
-نون خالی داری؟
-تا دیشب داشتم ولی الان ندارم...
-آب که داری؟
-قطع شده.
-خب چیزه من اندازه دو تا قهوه پول دارم میرم بخرم.
-اینجا خرم پر نمیزنه قهوه فروشیش کجا بود؟
-چیییی؟؟؟ پس من چی بخورمممم؟ من باید صبونه بخورممممم.
-خیلی خب آروم باش فکر کنم تخم مرغ داشته باشم نیمرو میخوری؟
-چه عجب بالاخره یه چیز داری... آره میخورم.
-خوبه.
-دست پختت که خوبه؟
-بدک نیس اگه مشکل داری میتونی خودت درست کنی.
-نه مشکلی ندارم...
*ده دقیقه بعد در حال صبحانه خوردن*
-اوم... تهیونگ؟
-بله؟
-میتونی برام یه جایی پیدا کنی برم بمونم؟
-چرا؟ مگه اینجا مشکلی داره؟
-مشکلی نداره از سرمم زیاده ولی...
-ولی جدم بود که مرد خدا بیامرزتش.
-*خنده*نه... ببین من نمیخوام مزاحمت باشم اوپا...
-نیستی.
-چرا هستم.
-اینجا دو تا اتاق داره. من میرم تو یکیش توهم برو تو یکیش اینجوری باهم میمونیم و هیچکس از خونه بیرون نمیره.
-خب هر هفته چقدر باید بدم؟
-برای دانشگاه کجا ثبت نام کردی؟
-هنوز هیچ جا... جواب سوالمو ندادی هر هفته چقدر باید اجاره ی اینجا رو بدم؟
-خوشمزس؟
-عالیه هر هفته چقدر باید بدم تهیونگ؟
-من میرم تا خرید کنم هیچی نداریم.
-آره هیچی نداریم حالا میشه جواب سوالمو بدی؟
-نه.
-چی؟ چرا؟
-چون چ چسبیده به را.
-تهیونگ...
-جان؟
-1000وون؟
-چی بخرم؟
-۲٠٠٠وون؟
-لیست بنویس بزار رو میز.
-۳٠٠٠وون؟
-باید پودر قهوه فوری و کلی خرت و پرت بخرم ظاهرا صبحونه خیلی میخوری!
-۱میلیون وون؟
-کاری نداری؟
-یک میلیون و پونصد هزار وون؟
-هوم... خدافظ.
-2 میل... عه کجا رفت؟ داشتم باهاش حرف میزدما... بزار ببینم تا چند تا رفتم... نههه تا یه میلیون و پونصد تارو رفتمممم وای حالا چیکار کنم اگه قبول کنه که بدبختتت میشمممم از کجا پول بیارممم؟
سریع از جاش بلند شد و لباساشو پوشید و از خونه زد بیرون.
-هوممممم؟ چرا نمیزاری بخوابم مرتیکه؟
-صبح تو هم بخیر/:
-عه ببخشید شمایین... من هنوز تو حال و هوای دانشگام که یهو دوستم میومد صدام میکرد... عذر میخوام.
-*خنده مستطیلی*طوری نیس پیش میاد بالاخره... اوم صبحونه چی میخوری؟
-صبحونه؟ خب... اگه فقط یه قهوه بهم بدین راضی میشم به رضای خدا...
-قهوه؟؟؟ عاممم خب قهوه نداریم یه چیز دیگه بگو.
-دو یو هَو نسکافه؟
-دونت هَو\:
-نون خالی داری؟
-تا دیشب داشتم ولی الان ندارم...
-آب که داری؟
-قطع شده.
-خب چیزه من اندازه دو تا قهوه پول دارم میرم بخرم.
-اینجا خرم پر نمیزنه قهوه فروشیش کجا بود؟
-چیییی؟؟؟ پس من چی بخورمممم؟ من باید صبونه بخورممممم.
-خیلی خب آروم باش فکر کنم تخم مرغ داشته باشم نیمرو میخوری؟
-چه عجب بالاخره یه چیز داری... آره میخورم.
-خوبه.
-دست پختت که خوبه؟
-بدک نیس اگه مشکل داری میتونی خودت درست کنی.
-نه مشکلی ندارم...
*ده دقیقه بعد در حال صبحانه خوردن*
-اوم... تهیونگ؟
-بله؟
-میتونی برام یه جایی پیدا کنی برم بمونم؟
-چرا؟ مگه اینجا مشکلی داره؟
-مشکلی نداره از سرمم زیاده ولی...
-ولی جدم بود که مرد خدا بیامرزتش.
-*خنده*نه... ببین من نمیخوام مزاحمت باشم اوپا...
-نیستی.
-چرا هستم.
-اینجا دو تا اتاق داره. من میرم تو یکیش توهم برو تو یکیش اینجوری باهم میمونیم و هیچکس از خونه بیرون نمیره.
-خب هر هفته چقدر باید بدم؟
-برای دانشگاه کجا ثبت نام کردی؟
-هنوز هیچ جا... جواب سوالمو ندادی هر هفته چقدر باید اجاره ی اینجا رو بدم؟
-خوشمزس؟
-عالیه هر هفته چقدر باید بدم تهیونگ؟
-من میرم تا خرید کنم هیچی نداریم.
-آره هیچی نداریم حالا میشه جواب سوالمو بدی؟
-نه.
-چی؟ چرا؟
-چون چ چسبیده به را.
-تهیونگ...
-جان؟
-1000وون؟
-چی بخرم؟
-۲٠٠٠وون؟
-لیست بنویس بزار رو میز.
-۳٠٠٠وون؟
-باید پودر قهوه فوری و کلی خرت و پرت بخرم ظاهرا صبحونه خیلی میخوری!
-۱میلیون وون؟
-کاری نداری؟
-یک میلیون و پونصد هزار وون؟
-هوم... خدافظ.
-2 میل... عه کجا رفت؟ داشتم باهاش حرف میزدما... بزار ببینم تا چند تا رفتم... نههه تا یه میلیون و پونصد تارو رفتمممم وای حالا چیکار کنم اگه قبول کنه که بدبختتت میشمممم از کجا پول بیارممم؟
سریع از جاش بلند شد و لباساشو پوشید و از خونه زد بیرون.
۴.۷k
۲۰ اردیبهشت ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.