برادر غیرتی من

پارت ۵۹
و رفتم تو آشپز خونه یه زامیون درست کردم و رفتم نشستم باشیرموز خوردم که یهو همون یارو دیروزی اومد سمتم
یون : چی میخوای پول ؟
یارو : تورو......
کشتمش
نگهبان : الان میبرمش
تا اومدم شیرموزمو بخورم هوجو اومد از دستم گرفت
یون : میخواستی بهم میگفتی برات بیارم
هوجو : یون ( به حال )
یون : چیه
هوجو : حالم بده دارم میمیرم
رفتم نشستم رو پاش
یون : الان خوبی
هوجو : آره دیگه ندارم بمیرم
یون : توکه خوبه من همین الان یارو دیروزیه رو کشتم
هوجو : خب
یون : هیچی فقط یه پودری بهم ریخت نمی‌دونم چه پودری بود
هوجو : یون بدو برو حموم شاید رو بدنت اثر کنه
رفتم حموم و دوباره رفتم نشستم رو مبل کنار هوجو
هوجو : من حالم بدهههههه
رفتم دوباره نشستم روپاش
هوجو : بی خبر از من پیرسینگ میزنی
گوشمو گاز گرفت
همه : صبح بخیر
یون :ات این گوشمو گاز گرفته بیا منو نجات بده
ات : ات ؟ چرا بهم میگی ات
یون : خب اتی دیگه
بهم سیلی زد
ات : ولی اجازه نداری بهم بگی ات
یون : اوکی
رد دستش رو صورتم بود
یونهو : دایی دردت نگرفت
یون :
دیدگاه ها (۰)

برادر غیرتی من

برادر غیرتی من

برادر غیرتی من

برادر غیرتی من

عشق چیز خوبیه پارت ۴ صبح از خواب بلند شدم یکی که بهش میومد س...

تکپارتی مایکی..... درخواستی ~~~~~~~~~~~توضیح ریز بدم اول این...

خون آشام من My vampire 🦇 Part 14ویو ات بلند شدم زدم سر لارا ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط