پارت⁴⁶
پارت⁴⁶
ویو تهیونگ
جونگکوک رف
جیمین رف
موندم با عشقم
تنهایه تنها،رفتم تا ازش تشکر کنم
و هلش دادم رو کاناپه،روش خیمه زدمو تا تونستم با لبام ازش تشکر کردم
ولی یاد کوک افتادم اروم اروم ازش جدا شدمواز روش بلندشدم
گوشیمو برداشتم ک یه دفعه همه وارد شدن
-کیه؟اینجا چه خبره؟
•شما محاصره اید
-از طرف کی
•کیم لیسا
-لیساااااااااااا (با داد)
÷جانم عشقم،جانم نفسم
از پشت هانارو گرفتن
چون تهیونگ داش با لیسا بحث میکرد،متوجه هانا نشد
-چیکارمون داری؟
÷کاریش ندارم فقط یه گلوله و توففففففف مرد به راحتی اب خوردن(چه زیبا ادم کشت)
-چی میگی حقی نداری........هانا!هانا؟کجاس؟کجا بردیش
÷تا حاملم نکنی نمیزارم دستت بش بخوره
-حامله؟
÷اشتب تلفظ کردم؟
÷ببخشید،حا.م له
-اوووووووف چه توقعی داره!!
÷دست به کار شو
-من اینکارو نمیکنم(با لبخند)
÷میکنی خوبم میکنیم
-نمیکنم
ویو لیسا
نزدیکش شدمو لبامو رو لباش گذاشتم که بعد سه ثانیه ازم جدا شد
÷چیکار میکنی داشتیم خوب پیش میرفتیم
-نه.نه.نه.نه اصلن نمیتونم جز هانا کسیو همراهی کنم
÷الان کاری میکنم که نه همراهی بلکه خدت استارتو بزنی
ویو تهیونگ
سه تا مرد هیکل گنده نزدیکم شدنو به دیوار چسبوندنم تا جایی ک نمیتونستم حتی سرمو بالا پایین کنم
لیسا رف بیرونو اومد،با یه لباس خیلی باز خیلی خیلی باز برگشت
اومد یه صندلی گذاشت روبه روی منو یه حرکاتی روی صندلیه انجام میداد که یاد..........
هوم پارت بعدی رو خیلی دوص دارم
ویو تهیونگ
جونگکوک رف
جیمین رف
موندم با عشقم
تنهایه تنها،رفتم تا ازش تشکر کنم
و هلش دادم رو کاناپه،روش خیمه زدمو تا تونستم با لبام ازش تشکر کردم
ولی یاد کوک افتادم اروم اروم ازش جدا شدمواز روش بلندشدم
گوشیمو برداشتم ک یه دفعه همه وارد شدن
-کیه؟اینجا چه خبره؟
•شما محاصره اید
-از طرف کی
•کیم لیسا
-لیساااااااااااا (با داد)
÷جانم عشقم،جانم نفسم
از پشت هانارو گرفتن
چون تهیونگ داش با لیسا بحث میکرد،متوجه هانا نشد
-چیکارمون داری؟
÷کاریش ندارم فقط یه گلوله و توففففففف مرد به راحتی اب خوردن(چه زیبا ادم کشت)
-چی میگی حقی نداری........هانا!هانا؟کجاس؟کجا بردیش
÷تا حاملم نکنی نمیزارم دستت بش بخوره
-حامله؟
÷اشتب تلفظ کردم؟
÷ببخشید،حا.م له
-اوووووووف چه توقعی داره!!
÷دست به کار شو
-من اینکارو نمیکنم(با لبخند)
÷میکنی خوبم میکنیم
-نمیکنم
ویو لیسا
نزدیکش شدمو لبامو رو لباش گذاشتم که بعد سه ثانیه ازم جدا شد
÷چیکار میکنی داشتیم خوب پیش میرفتیم
-نه.نه.نه.نه اصلن نمیتونم جز هانا کسیو همراهی کنم
÷الان کاری میکنم که نه همراهی بلکه خدت استارتو بزنی
ویو تهیونگ
سه تا مرد هیکل گنده نزدیکم شدنو به دیوار چسبوندنم تا جایی ک نمیتونستم حتی سرمو بالا پایین کنم
لیسا رف بیرونو اومد،با یه لباس خیلی باز خیلی خیلی باز برگشت
اومد یه صندلی گذاشت روبه روی منو یه حرکاتی روی صندلیه انجام میداد که یاد..........
هوم پارت بعدی رو خیلی دوص دارم
۶.۶k
۲۶ آبان ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۳۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.