تنفری که تبدیل به عشق شد

(تنفری که تبدیل به عشق شد) 𝒑𝒂𝒓𝒕 : ۶۳

هوسوک :هوفف..جیمیننن یکی انتخاب کن نیم ساعته هرچی میاره میگی نه
جیمین : آخه هیچ کدوم سلیقش نیست
هوسوک : انگشترای درشت دوست داره
جیمین : اره
هوسوک : خب ...چطوره اینو برداری
جیمین : حح این خوبه
*یه انگشتر نقره ای که تمام دورش از الماس های ریز و درشته
هوسوک : هوففف...بلخره یکی خریدی
جیمین : ممنون خانم
زنه :خوشبخت بشین
جیمین :....اره ولی چه قدر سخته انتخاب
هوسوک : من موندم میونگ و چطوری انقد زود انتخاب کردی
....*ا/ت زنگ میزنه
ا/ت : الو ...میگم ما خونه ایم اگه میخایی بیا
هوسوک : با جیمین میایم
ا/ت : منتظریم ...
کلی خوراکی خریدم باهم بشینیم فیلم ببینیم و بخوریم
هوسوک : عالیه
تا ۱ ساعت دیگه میایم
......
هوسوک : جیمین بیا بریم خونه من کارامونو بکنیم بعد بریم
جیمین : باشه
......
هوسوک :  تو برو حموم این ور من میرم اون ور
........
۲۰ دقیقه بعد
ویو هوسوک : بعد حموم یه لباس سفید پوشیدم با یه کت سفید لش روش
موهامم با سشوار خشک کردم و حالت دادم
جیمینم یه لباس مردونه سفید و شلوار مشکی پوشید موهاشم خشک کرد و شونه زد
جیمین : آماده ایم
بریم
هوسوک : بریم .....
لب در خونه/
جیمین : خب رسیدیم......ولی چه جذابای تو دل برویی شدیما ههه
ا/ت و میونگ خیلیم دلشون بخاد
هوسوک : اون که اره
*دینگ دینگ
ا/ت : کیه
هوسوک : ماییم