(تنفری که تبدیل به عشق شد) 𝒑𝒂𝒓𝒕 : ۶۴
(تنفری که تبدیل به عشق شد) 𝒑𝒂𝒓𝒕 : ۶۴
ویو ا/ت : امروز جیمین بهم گفت میخاد از میونگ خاستگاری کنه یسسسس عروسی دعوت شدم(بچه نمیدونه خودشم عروسه😂)
...رفتم تا میونگ و آماده کنم برا شب
ا/ت : میونگ ..میونگ
میونگ : هااا ...
ا/ت : بیا اینجا کارت دارم
....بیا میخام شب خوشگل باشی قشنگت کنم
میونگ : برو بابا حوصله داری... برا کی خوشگل کنم
ا/ت : دوباره با جیمین بحث کردی ....اشکال نداره درس میشه
میونگ : هعی ...دلم برا بغل کردنش تنگیده
ا/ت : اوخی...خب بسه دیگه حالا بیا میخام درستت کنم
میونگ : به یه شرط
ا/ت : چه شرطی
میونگ : بعدشم من میخام تورو درست کنم
ا/ت : نوچ
میونگ : پس گمشو بابا
ا/ت : باشه بیا ..
اول برو تو حموم
۳۰ دقیقه بعد/
.......
خب بزار ببینم
ویو ا/ت : رو صندلی میز آرایشم نشوندمش و یه آرایش ملایم براش کردم
چون سفید بود براش کرم نزدم دیگه ....
در آخرم یه رژ قرمز کم رنگ که مزه آلبالو میداد براش زدم
ا/ت : اوفف اصن ببین چه کردم...خاب حالا لباس
...این آبیه خیلی بهت میاد اینو میرم بیرون بپوش(عکشو با انگشتر میزارم)
میونگ : باشه
ویو میونگ : رفت بیرو تا لباس بپوشم
....هه صب کن دارم برات حالا همه اینارو من برا انجام میدم ا/ت شی
هوسوک منو سپرده شب خوشگلت کنم برا خاستگاریت
هو هوووو قراره خاله بشم
.....
اسم بچشونو چی بزارم؟(اسمم انتخاب کرد😂)
(خب دوستان نمیدونم منظورمو گرفتید یا نه
خب اینجوریه که هوسوک به میونگ میگه برا شب ا/ت و درست کنه و به خود ا/ت نگه و جیمینم ا/ت و میگه که میونگ و برا شب درست کنه ولی به خودش نگه
یعنی دخترا نمیدونن امشب خاستگاری خودشونم هس حالا ادامه داستان )
میونگ : ا/ت پوشیدم بیا این زیپشو ببند نمیتونم
ا/ت : اومدم
...اووو چه خوشگل شدی
میونگ : بودممم
ا/ت : اعتماد به سقفت منو کشته دختر
بیا تموم شد
موهات هنوز مونده
ویو ا/ت : موهاشو خشک کردم و شونه زدم با اتو یه کم حالت دارم و دورش ریختم چتریاشم درست کردم ...
ا/ت : تموم شد خاعرم پاشو دیگه
میونگ : حالا نوبت توعه
.....
ویو ا/ت : امروز جیمین بهم گفت میخاد از میونگ خاستگاری کنه یسسسس عروسی دعوت شدم(بچه نمیدونه خودشم عروسه😂)
...رفتم تا میونگ و آماده کنم برا شب
ا/ت : میونگ ..میونگ
میونگ : هااا ...
ا/ت : بیا اینجا کارت دارم
....بیا میخام شب خوشگل باشی قشنگت کنم
میونگ : برو بابا حوصله داری... برا کی خوشگل کنم
ا/ت : دوباره با جیمین بحث کردی ....اشکال نداره درس میشه
میونگ : هعی ...دلم برا بغل کردنش تنگیده
ا/ت : اوخی...خب بسه دیگه حالا بیا میخام درستت کنم
میونگ : به یه شرط
ا/ت : چه شرطی
میونگ : بعدشم من میخام تورو درست کنم
ا/ت : نوچ
میونگ : پس گمشو بابا
ا/ت : باشه بیا ..
اول برو تو حموم
۳۰ دقیقه بعد/
.......
خب بزار ببینم
ویو ا/ت : رو صندلی میز آرایشم نشوندمش و یه آرایش ملایم براش کردم
چون سفید بود براش کرم نزدم دیگه ....
در آخرم یه رژ قرمز کم رنگ که مزه آلبالو میداد براش زدم
ا/ت : اوفف اصن ببین چه کردم...خاب حالا لباس
...این آبیه خیلی بهت میاد اینو میرم بیرون بپوش(عکشو با انگشتر میزارم)
میونگ : باشه
ویو میونگ : رفت بیرو تا لباس بپوشم
....هه صب کن دارم برات حالا همه اینارو من برا انجام میدم ا/ت شی
هوسوک منو سپرده شب خوشگلت کنم برا خاستگاریت
هو هوووو قراره خاله بشم
.....
اسم بچشونو چی بزارم؟(اسمم انتخاب کرد😂)
(خب دوستان نمیدونم منظورمو گرفتید یا نه
خب اینجوریه که هوسوک به میونگ میگه برا شب ا/ت و درست کنه و به خود ا/ت نگه و جیمینم ا/ت و میگه که میونگ و برا شب درست کنه ولی به خودش نگه
یعنی دخترا نمیدونن امشب خاستگاری خودشونم هس حالا ادامه داستان )
میونگ : ا/ت پوشیدم بیا این زیپشو ببند نمیتونم
ا/ت : اومدم
...اووو چه خوشگل شدی
میونگ : بودممم
ا/ت : اعتماد به سقفت منو کشته دختر
بیا تموم شد
موهات هنوز مونده
ویو ا/ت : موهاشو خشک کردم و شونه زدم با اتو یه کم حالت دارم و دورش ریختم چتریاشم درست کردم ...
ا/ت : تموم شد خاعرم پاشو دیگه
میونگ : حالا نوبت توعه
.....
۲۷.۴k
۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.