پارت نقصی بیستم
پارت نقصی بیستم
بلند شدم عصبانی بودم با اینکه مست بودم سوار ماشین شدم و رانندگی کردم و رفتم سمت خونه با ممکن ترین حالت مستی سالم رسیدم ب خونه رفتم تو رفتم بالا تو اتاق رویا اون دوتا پر روهای عوضی چشم بستن رو عشق من انگاری بیدار بود برگشت سمتم و گفت
رویا:چقدر زود برگشتی
از زبون #رویا
دیدم لوهان داره میاد سمتم روم خوابید و به لحظه نکشیده لبهام رو تو اغوش لبهاش سپرد خیلی محکم گاز میگرفت بیشعور عصبانیه چرا سر لبهای من خالی میکنه میخوام بکشمش کوبیدم به سینش اما دست بردار نبود و بازم میمکید خیلی بد بود مزه خون رو تو دهنم حس میکردم واقعا درد داشت از لبهام دل کند بالاخره بلند شد و تو چشمام ذل زد هنوز دست روی سینه هاش بود بهم گفت
لوهان:چرا انقدر خوشگلی که همرو عاشق خودت میکنی ها؟؟
-چی میگی؟؟
لوهان:اون جیمین لعنتی چی میگه؟؟میگه دوست داره و میخواد باهات قرار بزاره دیدم داشت گریش درمیومد تعجب کردم سریع بغلش کردم و گفتم من از الان به بعد مال توعم و تو رییس منی خواهش میکنم گریه نکن تاقت دیدن اشکاش و نداشتم میخواستم منم گریه کنم که محکم بغلم کرد و به خودش چسبوندم و گفت
-بار اخرت باشه اینکار و میکنی حاضرم دیگه هیچ مهمونی یا جشنی رو نری اما کسی عاشقت نشه تو باید فقط مال من باشی
-من فقط مال توعم مال تو
از زبون #حوری
وای کارت رویا رو برداشتم اومدیم خرید،خرید که چه بگویم کل پاساژ و خریدیم
وجی:عزیزم خسته نشدی
-نه تازه بهم خوش گذشت بیشترم میخوام
وجی:اما من جای تو خسته شدم
-تو بیخود کردی هیچوقت اینجوری که مفتکی که از پول خودت نباشه نمیای خرید که
وجی:باشه بابا حالا بیا من و بکش نظرت با یه ایس پک شکلاتی چیه؟؟
-عالیه
با ایناز رفتیم تو بستنی فروشی بستنی خوردیم که ایناز گفت
ایناز:حوری میگم دیگه کافیه بیا برگردیم بریم خونه اینجوری بهتره اگه رویا بفهمه میکشتمون همین الانشم یه عالمه چیز میز خریدیم
-باشه پس پیش به سوی خونه رفتیم سوار یه تاکسی شدیم و رفتیم به سمت خونهاب که قراره توش به دست رویا زنده زنده دفن شم
ادامه دارد😊
بلند شدم عصبانی بودم با اینکه مست بودم سوار ماشین شدم و رانندگی کردم و رفتم سمت خونه با ممکن ترین حالت مستی سالم رسیدم ب خونه رفتم تو رفتم بالا تو اتاق رویا اون دوتا پر روهای عوضی چشم بستن رو عشق من انگاری بیدار بود برگشت سمتم و گفت
رویا:چقدر زود برگشتی
از زبون #رویا
دیدم لوهان داره میاد سمتم روم خوابید و به لحظه نکشیده لبهام رو تو اغوش لبهاش سپرد خیلی محکم گاز میگرفت بیشعور عصبانیه چرا سر لبهای من خالی میکنه میخوام بکشمش کوبیدم به سینش اما دست بردار نبود و بازم میمکید خیلی بد بود مزه خون رو تو دهنم حس میکردم واقعا درد داشت از لبهام دل کند بالاخره بلند شد و تو چشمام ذل زد هنوز دست روی سینه هاش بود بهم گفت
لوهان:چرا انقدر خوشگلی که همرو عاشق خودت میکنی ها؟؟
-چی میگی؟؟
لوهان:اون جیمین لعنتی چی میگه؟؟میگه دوست داره و میخواد باهات قرار بزاره دیدم داشت گریش درمیومد تعجب کردم سریع بغلش کردم و گفتم من از الان به بعد مال توعم و تو رییس منی خواهش میکنم گریه نکن تاقت دیدن اشکاش و نداشتم میخواستم منم گریه کنم که محکم بغلم کرد و به خودش چسبوندم و گفت
-بار اخرت باشه اینکار و میکنی حاضرم دیگه هیچ مهمونی یا جشنی رو نری اما کسی عاشقت نشه تو باید فقط مال من باشی
-من فقط مال توعم مال تو
از زبون #حوری
وای کارت رویا رو برداشتم اومدیم خرید،خرید که چه بگویم کل پاساژ و خریدیم
وجی:عزیزم خسته نشدی
-نه تازه بهم خوش گذشت بیشترم میخوام
وجی:اما من جای تو خسته شدم
-تو بیخود کردی هیچوقت اینجوری که مفتکی که از پول خودت نباشه نمیای خرید که
وجی:باشه بابا حالا بیا من و بکش نظرت با یه ایس پک شکلاتی چیه؟؟
-عالیه
با ایناز رفتیم تو بستنی فروشی بستنی خوردیم که ایناز گفت
ایناز:حوری میگم دیگه کافیه بیا برگردیم بریم خونه اینجوری بهتره اگه رویا بفهمه میکشتمون همین الانشم یه عالمه چیز میز خریدیم
-باشه پس پیش به سوی خونه رفتیم سوار یه تاکسی شدیم و رفتیم به سمت خونهاب که قراره توش به دست رویا زنده زنده دفن شم
ادامه دارد😊
- ۸.۱k
- ۰۲ اردیبهشت ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۴)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط