ᵖᵃʳᵗ"⁷
ᵖᵃʳᵗ"⁷
به بچه ها اتاقاشونو نشون دادم
خودمم رفتم اتاقم و یه دوش 10 دقیقه ای گرفتم و لباسامو عوض کردم و رفتم بیرون که دیدم اونام لباساشونو عوض کردن(عکسشونو میزارم) رفتن پایین
رفتم پایین دیدم پی دی نیم هم اومده پیش اعضا نشسته بهش سلام کردم که صدام کرد رفتم پیششون نشستم که گفت:
پی دی نیم: ا/ت دخترم میشه ازت یه درخواستی بکنم؟
ا/ت: بله حتما بفرمایین
پی دی نیم: خب دخترم ببین من ازت میخوام که برای کمپانی ما کار کنی و طراحی لباس اعضای بی تی اس و تی اکس تی رو به تو بدم حقوق خوبی هم بهت میدم قبول میکنی؟
ا/ت: خب راستش خیلی یهویی گفتین عامممم خبببببب باشه قبول میکنم ولی شما از کجا میدونین؟
پی دی نیم: از کارکنا شنیدم درضمن طراحی هاتو هم چند دقیقه پیش پدر و مادرت نشون دادن البته من ازشون خواستم
ا/ت: اهااا
سارا: ا/تتتتتت یه لحضه میای؟
ا/ت: الان میام
ببخشید من باید برم *رو به پی دی نیم*
پی دی نیم: باشه برو
ا/ت: جانم سارا کاری داشتی؟
سارا: اره میگم..... عااااممممم...... خببببببب...... راستششششش
ا/ت: جون به لبم کردی بگو دیگه
جونگ کوک: چیزی شده؟
ا/ت: نمیدونم والا
بقیه اعضا هم اومدن ولی سارا هنوز دهنش بسته بودو چیزی نمیگفت
ا/ت: سارا جان جدت بگو چیشده
سارا: باشه ولی هول نکنی هااااا
ا/ت: باشه نمیکنم
سارا: عصبی هم نمیشیا
ا/ت: باشه نمیشم(کلافه و عصبی)
سارا: بلایی هم سر.....
ا/ت: سارااااا بگووووو(با داد بلنددددد)
سارا: دلارام داشت..... به خاله کمک میکرد وقتی هم خاله از اشپزخونه رفت بیرون یهو دستش خورد به او لیوان خوشگله اونم افتاد شکست یه تیکه شیشه بزرگ هم پرت شد و رفت تو دست دلارام منم تهدید کرد نگم ولی نتونستم الانم تو اتاقشه و هیچ غلطی نکرده( تند تند گفت)
ا/ت: دلارامممممممممم پدسگگگگگگگگگ(با عربده)
همگی دویدیم سمت اتاق دلارام دیدم افتاده رو زمین و دستشو محکم گرفته
سریع رفتم از تو کمد جعبه کمک های اولیه رو رو برداشتم
منو سارا دلارام و بلند کردیم گذاشتیم رو تخت
سریع شیشه رو در آوردم و بخیه زدم چون بابا نبود مجبور شدم خودم انجامش بدم ازش یاد گرفته بودم چیکار کنم
بعد از بخیه دستشو پانسمان کردم و یدونه محکم زدم تو سرش
دلارام: آخخخخخخخخخ الاغ میمون چرا میزنی تو کلم
ا/ت: از بس نفهمی از بس گاوی
گاو حرت داره نباید اسمشو رو تو گذاشتم
یهو دیدم اعضا دارن میخندن
منو بچه ها و مامان شاخ در اورده بودیم چون ما داشتیم فارسی حرف میزدیم ولی اونا فهمیده بودن چی گفتیم
ا/ت: شماااا چطوری....
ته: ما گوشی های مترجم تو گوشمون متوجه شدیم چی میگین
وایییی خداااااا
چطوری هم میتونه الاغ باشه هم میمون؟(در حال پاره شدن)
دلارام: یااااااااااا بسههههههه(با داد)
سارا: اوه مای گاد از ابهتت برگام ریخته
دلارام: زهر مار....
به بچه ها اتاقاشونو نشون دادم
خودمم رفتم اتاقم و یه دوش 10 دقیقه ای گرفتم و لباسامو عوض کردم و رفتم بیرون که دیدم اونام لباساشونو عوض کردن(عکسشونو میزارم) رفتن پایین
رفتم پایین دیدم پی دی نیم هم اومده پیش اعضا نشسته بهش سلام کردم که صدام کرد رفتم پیششون نشستم که گفت:
پی دی نیم: ا/ت دخترم میشه ازت یه درخواستی بکنم؟
ا/ت: بله حتما بفرمایین
پی دی نیم: خب دخترم ببین من ازت میخوام که برای کمپانی ما کار کنی و طراحی لباس اعضای بی تی اس و تی اکس تی رو به تو بدم حقوق خوبی هم بهت میدم قبول میکنی؟
ا/ت: خب راستش خیلی یهویی گفتین عامممم خبببببب باشه قبول میکنم ولی شما از کجا میدونین؟
پی دی نیم: از کارکنا شنیدم درضمن طراحی هاتو هم چند دقیقه پیش پدر و مادرت نشون دادن البته من ازشون خواستم
ا/ت: اهااا
سارا: ا/تتتتتت یه لحضه میای؟
ا/ت: الان میام
ببخشید من باید برم *رو به پی دی نیم*
پی دی نیم: باشه برو
ا/ت: جانم سارا کاری داشتی؟
سارا: اره میگم..... عااااممممم...... خببببببب...... راستششششش
ا/ت: جون به لبم کردی بگو دیگه
جونگ کوک: چیزی شده؟
ا/ت: نمیدونم والا
بقیه اعضا هم اومدن ولی سارا هنوز دهنش بسته بودو چیزی نمیگفت
ا/ت: سارا جان جدت بگو چیشده
سارا: باشه ولی هول نکنی هااااا
ا/ت: باشه نمیکنم
سارا: عصبی هم نمیشیا
ا/ت: باشه نمیشم(کلافه و عصبی)
سارا: بلایی هم سر.....
ا/ت: سارااااا بگووووو(با داد بلنددددد)
سارا: دلارام داشت..... به خاله کمک میکرد وقتی هم خاله از اشپزخونه رفت بیرون یهو دستش خورد به او لیوان خوشگله اونم افتاد شکست یه تیکه شیشه بزرگ هم پرت شد و رفت تو دست دلارام منم تهدید کرد نگم ولی نتونستم الانم تو اتاقشه و هیچ غلطی نکرده( تند تند گفت)
ا/ت: دلارامممممممممم پدسگگگگگگگگگ(با عربده)
همگی دویدیم سمت اتاق دلارام دیدم افتاده رو زمین و دستشو محکم گرفته
سریع رفتم از تو کمد جعبه کمک های اولیه رو رو برداشتم
منو سارا دلارام و بلند کردیم گذاشتیم رو تخت
سریع شیشه رو در آوردم و بخیه زدم چون بابا نبود مجبور شدم خودم انجامش بدم ازش یاد گرفته بودم چیکار کنم
بعد از بخیه دستشو پانسمان کردم و یدونه محکم زدم تو سرش
دلارام: آخخخخخخخخخ الاغ میمون چرا میزنی تو کلم
ا/ت: از بس نفهمی از بس گاوی
گاو حرت داره نباید اسمشو رو تو گذاشتم
یهو دیدم اعضا دارن میخندن
منو بچه ها و مامان شاخ در اورده بودیم چون ما داشتیم فارسی حرف میزدیم ولی اونا فهمیده بودن چی گفتیم
ا/ت: شماااا چطوری....
ته: ما گوشی های مترجم تو گوشمون متوجه شدیم چی میگین
وایییی خداااااا
چطوری هم میتونه الاغ باشه هم میمون؟(در حال پاره شدن)
دلارام: یااااااااااا بسههههههه(با داد)
سارا: اوه مای گاد از ابهتت برگام ریخته
دلارام: زهر مار....
۵.۶k
۱۷ مرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.