مین جی خوبی
مین جی: خوبی ؟
میونشی سری به نشان آره تکون داد.. تهیونگ بدتری تر با برداشت سپس سمتش گرفت و آروم گفت: بیا عزیرم بخور ...
میونشی اول به بدتری نگاه کرد سپس به پایین و آروم از دست تهیونگ بیرون کشید ..
جیمین کلافه تر نگاهش کرد بلافاصله نگران گفت : هنوز راه زیادی مونده اگه بخواهی میتونی برای هوا خوری بریم بیرون ..
میونشی تند و بی فکر گفت : نیازی نیست بخواطر من بیایین بیرون ..
تهیونگ مین جی غمگین نگاهش کردن نمیفهمیدن یا اصلا در ذهنش هم خطور نمیکرد که چرا میونشی اینقدر کلافه و ناراحت هست..
میونشی : بریم دیگه ..
جیمین نگاه از دخترک ناراحت گرفت سپس پلستر ای از کتش بیرون آورد . و آروم گفت : آبو میشه بدی ...
تهیونگ تند وبا لحن شوخی ای گفت : نمی دم
جیمین : با تو نبودم با خواهرت بودم
میونشی بدتری آب را سمتش گرفت جیمین بدون نگاه کردن بهش درتش را دراز کرد و همان دقیقه بود که دست جیمین به دست میونشی خورد .. میونشی تند دستش را عقب کشید و باعث شد بدتری بیچاره قرف زمین بشه.. تهیونگ مین جی هر دو چشم ریز کردن .. هر دو متوجه دوری این زوج بودن به هرحال تعیونگ خشن گفت : فقد دستتون خورد به هم چرا این همه شلوغش کردین
جیمین خم شد و بدتری را برداشت کلافه گفت : به شما ربطی ندارد
مین جی : اوپا قرص چی میخوری ؟ ببینم تبداری
جیمین : یه کوچولو سردرد دارم همین .. چیزه خواستی نیست ..
بعد از خودرن قرص سعی کرد ماشین روشن بشه ..ولی نشد .. بازم امتحان کرد ولی نشد .. تهیونگ مشوش گفت : چش شد
جیمین آروم تر گفت : نمیدونم ..
جیمین تند پیاده شد پشت سرش هم تعیونگ.. هر دو به مسن جلو ماشین رفتند .. برای مین جی فرصت خوبی بود تا از میونشی سوالش را به پرسد .. تند تر گفت : چی سد میونشی ؟ .. خوبی
میونشی آروم ولی خشن نگاهش کرد : مگه مهمه . ؟ آره یا نه
مین جی خنده زوری کرد : منظورت چیه
میونشی پوزخند ای زد سپس با لحن جدی گفت: سوال نپرس .. لطفا
مین جی لجباز گفت : با جیمین دعوا کردی آره .. رو چیصبح که اومدم پیشتون از هم جدا خواب بودین
میونشی : میگن خستم
مین جی ؛ برای چی دعوت کردین ترو خدا نگو بخاطر من و داداشت
میونشی : میش تمومش کنی .. جوری بازی نکن انگار این بازی تو هستش .. و فقد تو قربانی هستی
جیمین در ماشین را باز کرد و شوکه گفت : دعوا میکنید ؟
مین جی خندید ولی از زوری : نه نه .. چطور شد ماشین
جیمین کلافه گفت: ماشینش سوخته .. کلا باید پیاده بشیم
مین جی همراه میونشی تند کیف و کافشن اش را برداشتن و از ماشین پیاده شدن .. مین جی تند و عصبی گفت : خاک تو سر ماشین تو جیمین ببین وسط این راه موندیم
تهیونگ: موافقم
مین جی ؛ شما ساکت
جیمین : تقصیر من چیه .. تو یه چیزی بگو بچه ..
میونشی سری به نشان آره تکون داد.. تهیونگ بدتری تر با برداشت سپس سمتش گرفت و آروم گفت: بیا عزیرم بخور ...
میونشی اول به بدتری نگاه کرد سپس به پایین و آروم از دست تهیونگ بیرون کشید ..
جیمین کلافه تر نگاهش کرد بلافاصله نگران گفت : هنوز راه زیادی مونده اگه بخواهی میتونی برای هوا خوری بریم بیرون ..
میونشی تند و بی فکر گفت : نیازی نیست بخواطر من بیایین بیرون ..
تهیونگ مین جی غمگین نگاهش کردن نمیفهمیدن یا اصلا در ذهنش هم خطور نمیکرد که چرا میونشی اینقدر کلافه و ناراحت هست..
میونشی : بریم دیگه ..
جیمین نگاه از دخترک ناراحت گرفت سپس پلستر ای از کتش بیرون آورد . و آروم گفت : آبو میشه بدی ...
تهیونگ تند وبا لحن شوخی ای گفت : نمی دم
جیمین : با تو نبودم با خواهرت بودم
میونشی بدتری آب را سمتش گرفت جیمین بدون نگاه کردن بهش درتش را دراز کرد و همان دقیقه بود که دست جیمین به دست میونشی خورد .. میونشی تند دستش را عقب کشید و باعث شد بدتری بیچاره قرف زمین بشه.. تهیونگ مین جی هر دو چشم ریز کردن .. هر دو متوجه دوری این زوج بودن به هرحال تعیونگ خشن گفت : فقد دستتون خورد به هم چرا این همه شلوغش کردین
جیمین خم شد و بدتری را برداشت کلافه گفت : به شما ربطی ندارد
مین جی : اوپا قرص چی میخوری ؟ ببینم تبداری
جیمین : یه کوچولو سردرد دارم همین .. چیزه خواستی نیست ..
بعد از خودرن قرص سعی کرد ماشین روشن بشه ..ولی نشد .. بازم امتحان کرد ولی نشد .. تهیونگ مشوش گفت : چش شد
جیمین آروم تر گفت : نمیدونم ..
جیمین تند پیاده شد پشت سرش هم تعیونگ.. هر دو به مسن جلو ماشین رفتند .. برای مین جی فرصت خوبی بود تا از میونشی سوالش را به پرسد .. تند تر گفت : چی سد میونشی ؟ .. خوبی
میونشی آروم ولی خشن نگاهش کرد : مگه مهمه . ؟ آره یا نه
مین جی خنده زوری کرد : منظورت چیه
میونشی پوزخند ای زد سپس با لحن جدی گفت: سوال نپرس .. لطفا
مین جی لجباز گفت : با جیمین دعوا کردی آره .. رو چیصبح که اومدم پیشتون از هم جدا خواب بودین
میونشی : میگن خستم
مین جی ؛ برای چی دعوت کردین ترو خدا نگو بخاطر من و داداشت
میونشی : میش تمومش کنی .. جوری بازی نکن انگار این بازی تو هستش .. و فقد تو قربانی هستی
جیمین در ماشین را باز کرد و شوکه گفت : دعوا میکنید ؟
مین جی خندید ولی از زوری : نه نه .. چطور شد ماشین
جیمین کلافه گفت: ماشینش سوخته .. کلا باید پیاده بشیم
مین جی همراه میونشی تند کیف و کافشن اش را برداشتن و از ماشین پیاده شدن .. مین جی تند و عصبی گفت : خاک تو سر ماشین تو جیمین ببین وسط این راه موندیم
تهیونگ: موافقم
مین جی ؛ شما ساکت
جیمین : تقصیر من چیه .. تو یه چیزی بگو بچه ..
- ۵.۱k
- ۲۰ آذر ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۸۴)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط