مین جی درسته اوففف

مین جی : درسته .. اوففف
با گام سری از آن ها جلو افتاد .. پشت سرش تهیونگ با دویدن به دنبالش راهی شد . ... میون‌شی بدون توجه به جیمین راهی شد . جیمین کلافه نفس کشید و ماشین را قفل کرد سوییج اش را در جیب گذاشت و به دنبال همسرش  میون‌شی راهی شد...


... شب مانند هوا تاریک و هوا به شدت سرد سکوت در میان آن زوج ها می‌بود و تنها صدا پاشنه های بلند دخترانه به گوش میخورد .. میون‌شی بازو هایش را آغوش گرفت .. چون پالتو اش کوتاه و نازک بود باعث سرد بودنش میشد .. مین جی با اخم گوشی را بالا تر برد سپس تند و عصبی گفت : خدا لعنتش کنه چرا اینجا آنتن نداره
جیمین : بس کن مین جی میبینی که خیلی از شهر دوریم
تهیونگ همراه با گام های آرام کنار مین جی شانه به شانه اش راهی می‌بود ... تا اینکه روبه مین جی سرچرخاند و آروم گفت :  بجور ذهنم رو درگیر کرده ..
مین جی اخم هایش باز شد و با چشم های تیز نگاهش کرد : چی شده ؟
تهیونگ به پشت اش اشاره کرد ؛ خواهرش و جمسن قدمی از آن ها عقل بودن ..سپس با لحن آرامی گفت : بین میون‌شی و جیمین رابطه ای نیست ؟
مین جی ابرو بالا انداخت. و روبه تهیونگ با صدا آرام اش گفت : البته فکر کنم امروز صبح رفتم تو اتاقشون خیلی از هم دور خوابیده بودن و راستش هیچ وقت هیچ ردی رو گردن اونا نبود ..
تهیونگ نگاهش تیر و خبیث شد سپس سمتش نگاه کرد : به گردن مردم نگاه می‌کنی .. آره
مین جی ریز خندید سپس همچنین با سخنان آرام همواره تعیونگ می‌گفت ... میون‌شی چنگ زد به بازو اش از‌شدت سرما احساس بغض ای می‌کرد جیمین تند کتش را در آورد سپس دور شانه های میون‌شی کشی. خیلی نزدیک و آروم .. میون‌شی تند نگاهش کرد سپس زیر لبی شکر کرد
جیمین : خواهش میکنم .. فقد کافیه اسم بی‌قراری هاتو کنار بزاری ..
میون‌شی اخم کرد و آروم گفت : برای همه الکی هستش
جیمین تند گفت : من همچنین چیزی نگفتم
میون‌شی : فرقی هم داشت
جیمین کلافه نگاهش کرد سپس عصبی مانند گفت : ببخشید ؟ چرا مدام دنبال بهونه ای هستی که بزنی تو ذوقم ..
میون‌شی آروم نگاهش کرد سپس اخم کرده نگاه ازش گرفت و سکوت کرد ولی جیمین آدمی نبود سکوت کند با همان صدا عصبی ولی آرامش گفت : واقعاً نمی‌فهمم واقعا چرا ییهویی زمین تا آسمون فرق کردی
تهیونگ نگاه آرامی از پشت به آن ها دوخت سپس با صدا لجباز مانندش گفت : اورم تر داد نزن
جیمین محکم گفت : ربطش به شما چیه ؟
مین جی : بیخیال آقایون .. دیگه داریم میرسیم .. اخخخ
پاشنه  کفش مین جی ای که کم تر از تهیونگ لجباز نبود حالا شکسته بود و مین جی تند خم شد نگاهش کرد ، اخم هایش بیشتر تو هم رفت و این شد که باعث لبخند رو لب های تهیونگ نشست نه از ذوق نه از عشق بلکه از مهربانی و این کیوت بودن همسرش ..
دیدگاه ها (۱۱۳)

مین جی تند خم شد نگاهش کرد ، اخم هایش بیشتر تو هم رفت و این ...

مین جی: خوبی ؟ میون‌شی سری به نشان آره تکون داد.. تهیونگ بدت...

سکوت در ماشین نشسته بود .. مین جی بدون حرف روبه شیشه ماشین و...

☬⁠。⁠)⁩ عشق آغشته به خون (。☬⁠。⁠)⁩پارت ۱۳۰مین جی اشک هایش را آ...

☬⁠。⁠)⁩ عشق آغشته به خون (。☬⁠。⁠)⁩(。☬⁠。⁠)⁩پارت ۱۰۰ (。☬⁠。⁠)⁩جلو...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط