سکوت در ماشین نشسته بود مین جی بدون حرف روبه شیشه ماشی
سکوت در ماشین نشسته بود .. مین جی بدون حرف روبه شیشه ماشین و میونشی که عادت همیشه گی خودش در سکوت .. پشت به مین جی زل زده بود به بیرون .. جیمینی که در حال رانندگی گاه گاهی به خواهرش و میونشی نگاه میکرد چهره هر دو غمگین حالت داشتند ..
با خشم نگاهش به تهیونگ انداخت خودش هم از اسرار ای که میخواست در ماشین جیمین بره خونه را نمیدانست .. بلاخره در دلش نماند و با صدا محکم اش گفت : انگار خودت ماشین نداری
تهیونگ جدی نگاهش کرد .. اون نور دلش را هنوز هم روشن نموده بود با لبخند و ذوق گفت. : خسیس نباش دیگه پول بنزین رو میدم
ناخواسته مین جی با خنده پخی کرد .. نگاه غمگین میونشی رویش کشیده شد ..
جیمین. : بازم نکرده ..
تهیونگ: اگه شما نبودین منو امشب زنای پیر اون جشن میخوردن
جیمین با صدا اورم و ترانه مانند گفت. : بس خوشگلی صداقتت کشته منو
تهیونگ ذوق مانند خندید : بیخیال راست میگیم همه اونا منو میکشومند وست گاهی شوند دختر دارن و میگن اگه سیقه برای زنت میبریـ..
مین جی بلند داد زد : هویی مردک عوضی .. زنت نشین نشسته داری چه زر ای میزنی ..
تهیونگ بلاخره به هدفش رسید شیطون و با تخم و در آینه جلو زل زد بهش : چیه تو که دوسم نداری چرا حسودی میکنی
جیمین : هوی با خواهرم درست حرف بزن
تهیونگ دهنی کج کرد و روبه شیشه کرد مین جی همچنین با حرص خندید و محکم گفت : من زن رسمی نو هستم .. پس مهم نیست دوست دارم یا نه نبینم اسم دختر دیگه ای رو زبون بیاری ..
تهیونگ اخم کرد ولی سکوت .. نکرد بلکه تند تر با اخم گفت. : زن جنابعالی یک ساعت پیش گفت دوسم نداری من که چیزی راجب دوست نداشتند نگفتم این تو بودی که گقتی
مین جی عصبی نگاهش کرد : .. من ؟ تو دیگه چه آدم عوضی هستی
تهیونگ تند و چرخید سمتش : دهنتو ببند .. حرصی خندید : نمیتونی عصبانیم کنی ..
مین جی : نزدیکم بشی موهاتو میکنمـ..
جیمین کلافه دادزد : ساکت شید ...
تهیونگ اخم کرد . چرخید سمت شیشه مین جی هم بلافاصله کار تهیونگ را تکرار کرد .. جیمین : نمیبینم دیگه حذفی بزنید .. عصبامو خراب کردین
دست دراز کرد و آهنگ آرامی را پلی کرد ... تهیونگ سکوت را با صدا آروم شکست : مینوشی ؟ آب میخواهی... تو عادت داری تو ماشین آب زیاد بخوری ؟
نگاهی هر سه تا روی میونشی قفل شد . نگاهی بعضیا کنجکاوی نگاه بعضیا نگران .. جیمین در حین نگاه کردن به رانندگی اش ادامه میداد ولی از جانب دخترک جوابی نشنید ... مین جی آروم و نگران دستش را روی بازو برهنه میونشی گذاشت و دخترک ناگهانی از جا پرسید و با نفس های بی منظم نگاهی به بقیه انداخت .. جیمین تند ماشین را نگهداشت چرخید سمتش ..
مین جی: خوبی ؟
با خشم نگاهش به تهیونگ انداخت خودش هم از اسرار ای که میخواست در ماشین جیمین بره خونه را نمیدانست .. بلاخره در دلش نماند و با صدا محکم اش گفت : انگار خودت ماشین نداری
تهیونگ جدی نگاهش کرد .. اون نور دلش را هنوز هم روشن نموده بود با لبخند و ذوق گفت. : خسیس نباش دیگه پول بنزین رو میدم
ناخواسته مین جی با خنده پخی کرد .. نگاه غمگین میونشی رویش کشیده شد ..
جیمین. : بازم نکرده ..
تهیونگ: اگه شما نبودین منو امشب زنای پیر اون جشن میخوردن
جیمین با صدا اورم و ترانه مانند گفت. : بس خوشگلی صداقتت کشته منو
تهیونگ ذوق مانند خندید : بیخیال راست میگیم همه اونا منو میکشومند وست گاهی شوند دختر دارن و میگن اگه سیقه برای زنت میبریـ..
مین جی بلند داد زد : هویی مردک عوضی .. زنت نشین نشسته داری چه زر ای میزنی ..
تهیونگ بلاخره به هدفش رسید شیطون و با تخم و در آینه جلو زل زد بهش : چیه تو که دوسم نداری چرا حسودی میکنی
جیمین : هوی با خواهرم درست حرف بزن
تهیونگ دهنی کج کرد و روبه شیشه کرد مین جی همچنین با حرص خندید و محکم گفت : من زن رسمی نو هستم .. پس مهم نیست دوست دارم یا نه نبینم اسم دختر دیگه ای رو زبون بیاری ..
تهیونگ اخم کرد ولی سکوت .. نکرد بلکه تند تر با اخم گفت. : زن جنابعالی یک ساعت پیش گفت دوسم نداری من که چیزی راجب دوست نداشتند نگفتم این تو بودی که گقتی
مین جی عصبی نگاهش کرد : .. من ؟ تو دیگه چه آدم عوضی هستی
تهیونگ تند و چرخید سمتش : دهنتو ببند .. حرصی خندید : نمیتونی عصبانیم کنی ..
مین جی : نزدیکم بشی موهاتو میکنمـ..
جیمین کلافه دادزد : ساکت شید ...
تهیونگ اخم کرد . چرخید سمت شیشه مین جی هم بلافاصله کار تهیونگ را تکرار کرد .. جیمین : نمیبینم دیگه حذفی بزنید .. عصبامو خراب کردین
دست دراز کرد و آهنگ آرامی را پلی کرد ... تهیونگ سکوت را با صدا آروم شکست : مینوشی ؟ آب میخواهی... تو عادت داری تو ماشین آب زیاد بخوری ؟
نگاهی هر سه تا روی میونشی قفل شد . نگاهی بعضیا کنجکاوی نگاه بعضیا نگران .. جیمین در حین نگاه کردن به رانندگی اش ادامه میداد ولی از جانب دخترک جوابی نشنید ... مین جی آروم و نگران دستش را روی بازو برهنه میونشی گذاشت و دخترک ناگهانی از جا پرسید و با نفس های بی منظم نگاهی به بقیه انداخت .. جیمین تند ماشین را نگهداشت چرخید سمتش ..
مین جی: خوبی ؟
- ۴.۹k
- ۲۰ آذر ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۷۹)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط