P:1
P:1
ات: با نوازش موهام از خواب بیدار شدم چشمامو باز کردم دیدم تهیونگ داشت موهامو نوازش میکرد
تهیونگ: بیدار شدی بیبی(لبخند)
ات: اهوم صبح بخیر چشمامو ب هم مالوندم
تهیونگ: صبح توهم بخیر پا شو میخوایم بعدا بریم خرید
ات: وای اخ جونننن
تهیونگ: کیوت (خنده)
ات: پا شدم رفتم سرویس بهداشتی و کارای لازمو انجام دادم دراومدم موهامو دم اسبی بستم و ی جین و تاپ کراپ پوشیدم و ارایش ملایم کردم ک تهیونگ هم اماده شده بود خیلی جذاب شدع بود
تهیونگ: جذاب شدین لیدی
ات: شما هم همین توی مصتر هرد دوتامون زدیم زیر خنده و رفتیم پایین و صبحانه خوردیم و رفتم سوار ماشین شدیم و رفتیم توی بازار از ماشین پیاده شدیم و رفتیم مغازه لباس فروشی
تهیونگ: پشت در اتاق منتظر ات بود داشت لباس پرو میکرد ک گوشیم زنگ خورد ناشناس بود جواب دادم
کوک: های اقای کیم
تهیونگ: چی میخوای عوضی
کوک: هیچی شاید جونتو
تهیونگ: تو مگ زندان نبودی ها چطور در اومدی
کوک: هه متاسفانه بگم ک نقشت فقط ب درد خودت بود و الکی کارش کشیدی از پلیسا
تهیونگ: عوضی لعنت بهتتت
کوک: پشت سرتو ببین
برگشتم دیدم از پشت شیشه مغازه با پوزخند دست تکون میداد خیلی عصبی شدم
ات: از اتاق پرو در اومدم ک دیدم تهیونگ عصبی زل زدع ب اون مرده ک تتو و پرسینگ داشت
ات: تهیونگ چیزی شده؟
تهیونگ: ها نه نه چیزی نشده عزیزم *قعط کرد*
کوک: دیدم ی دختر خوشگل با موهای بلند و چشمای خرمایی و بدن سفید اومد بیرون خیلی خوشگل بود هه حتما زن تهیونگه از اونجا رفتم
تهیونگ: خب عزیزم خریداتو کردی
ات: اره اره همینن تهیونگ رفت حساب کرد و منم توی ماشین منتظرش موندم ک دیدم سوار ماشین شد
تهیونگ: خببب بریم سینما؟
ات: اره(ذوق)
تهیونگ: خنده مستطیلی*
تهیونگ گازشو داد و ب سمت سینما حرکت کردیم و بعد چند مین رسیدیم و از ماشین پیاده شدیم و رفتیم داخل ک ی حیاط خیلی بزرگ و دور ورش با شمع تزئین شده بود
ات: وای خیلی خوشگلهه
تهیونگ: این برای توعه بیب
رفتیم نشستم روی بالشت و جلومون انواع اقسام خوراکی بود تهیونگ دور منو خودش پتو گذاشت و فیلم شروع شده
کوک: از توی ماشین نگاهشون میکردن هه کفترای عاشقو نگاه ولی ب زودی روزگارتو خراب میکنم کیم تهیونگ همینطوری ک عذاب دادی منم عذابت میدم گازشو دادم و از اونجا دور شدم
تهیونگ: نگاهی ب ات کردم دیدم ک خوابش برده بود عین پیشی ها خواب بود سرشو بوسیدم و اروم بغلش کردم و گذاشتمش توی ماشین و منم سوار ماشین شدم و حرکت کردم سمت عمارت
رسیدم و اتو بغل کردم و بردمش توی اتاق مشترکمون روی تخت گذاشتمش رو رفتم توی اتاق کارم و ب کار هام رسیدم که ی ایمیل توی اپ تاپ اومده بود بازش کردم نوشته بود: به به اقای کیم خوش میگذره با همسرتون با اعصبانیت کوبیدم ب میز و
لایک:۱۰
ات: با نوازش موهام از خواب بیدار شدم چشمامو باز کردم دیدم تهیونگ داشت موهامو نوازش میکرد
تهیونگ: بیدار شدی بیبی(لبخند)
ات: اهوم صبح بخیر چشمامو ب هم مالوندم
تهیونگ: صبح توهم بخیر پا شو میخوایم بعدا بریم خرید
ات: وای اخ جونننن
تهیونگ: کیوت (خنده)
ات: پا شدم رفتم سرویس بهداشتی و کارای لازمو انجام دادم دراومدم موهامو دم اسبی بستم و ی جین و تاپ کراپ پوشیدم و ارایش ملایم کردم ک تهیونگ هم اماده شده بود خیلی جذاب شدع بود
تهیونگ: جذاب شدین لیدی
ات: شما هم همین توی مصتر هرد دوتامون زدیم زیر خنده و رفتیم پایین و صبحانه خوردیم و رفتم سوار ماشین شدیم و رفتیم توی بازار از ماشین پیاده شدیم و رفتیم مغازه لباس فروشی
تهیونگ: پشت در اتاق منتظر ات بود داشت لباس پرو میکرد ک گوشیم زنگ خورد ناشناس بود جواب دادم
کوک: های اقای کیم
تهیونگ: چی میخوای عوضی
کوک: هیچی شاید جونتو
تهیونگ: تو مگ زندان نبودی ها چطور در اومدی
کوک: هه متاسفانه بگم ک نقشت فقط ب درد خودت بود و الکی کارش کشیدی از پلیسا
تهیونگ: عوضی لعنت بهتتت
کوک: پشت سرتو ببین
برگشتم دیدم از پشت شیشه مغازه با پوزخند دست تکون میداد خیلی عصبی شدم
ات: از اتاق پرو در اومدم ک دیدم تهیونگ عصبی زل زدع ب اون مرده ک تتو و پرسینگ داشت
ات: تهیونگ چیزی شده؟
تهیونگ: ها نه نه چیزی نشده عزیزم *قعط کرد*
کوک: دیدم ی دختر خوشگل با موهای بلند و چشمای خرمایی و بدن سفید اومد بیرون خیلی خوشگل بود هه حتما زن تهیونگه از اونجا رفتم
تهیونگ: خب عزیزم خریداتو کردی
ات: اره اره همینن تهیونگ رفت حساب کرد و منم توی ماشین منتظرش موندم ک دیدم سوار ماشین شد
تهیونگ: خببب بریم سینما؟
ات: اره(ذوق)
تهیونگ: خنده مستطیلی*
تهیونگ گازشو داد و ب سمت سینما حرکت کردیم و بعد چند مین رسیدیم و از ماشین پیاده شدیم و رفتیم داخل ک ی حیاط خیلی بزرگ و دور ورش با شمع تزئین شده بود
ات: وای خیلی خوشگلهه
تهیونگ: این برای توعه بیب
رفتیم نشستم روی بالشت و جلومون انواع اقسام خوراکی بود تهیونگ دور منو خودش پتو گذاشت و فیلم شروع شده
کوک: از توی ماشین نگاهشون میکردن هه کفترای عاشقو نگاه ولی ب زودی روزگارتو خراب میکنم کیم تهیونگ همینطوری ک عذاب دادی منم عذابت میدم گازشو دادم و از اونجا دور شدم
تهیونگ: نگاهی ب ات کردم دیدم ک خوابش برده بود عین پیشی ها خواب بود سرشو بوسیدم و اروم بغلش کردم و گذاشتمش توی ماشین و منم سوار ماشین شدم و حرکت کردم سمت عمارت
رسیدم و اتو بغل کردم و بردمش توی اتاق مشترکمون روی تخت گذاشتمش رو رفتم توی اتاق کارم و ب کار هام رسیدم که ی ایمیل توی اپ تاپ اومده بود بازش کردم نوشته بود: به به اقای کیم خوش میگذره با همسرتون با اعصبانیت کوبیدم ب میز و
لایک:۱۰
۱۶.۵k
۲۵ فروردین ۱۴۰۲