پارت ۱۰۴ رمان کت رنگی
پارت ۱۰۴ رمان کت رنگی
#سومی
لباسامو کرد تنم و نشست رو به روم و دستانوگرفته بود. مو هام پریشون شده بود. و صورتم از اشک خیس شده بود. فکر میکردم میتونم زیر دستش دووم بیارم ولی نتونستم ! من ضعیفم! از خودم متنفر بودم .
من: من ضعیفم! 🥺
کوکی: نه نیستی !
من: هستم ! هستم !
کوکی: نیستی! به جون خودم از منم قوی تری ! سومی ! از خودت متنفر نباش !
من: همیشه باید یکی مراقبم باشه !
کوکی: من هستم ! من همیشه مراقبتم! تا ابد ازت محافظت میکنم !
من: زن بودن اصلا خوب نیست !!!
کوکی: میدونی چرا میگم زنا قوی ترن؟؟ روحیه و احساساتی که زنا دارن مرد ها ندارن !
من: چی میگی کوکی ؟؟
کوکی: من بدون تو یه آدم ضعیف میشم ! زن ها مایه آرامشن! باور کن وقتی با توام اعتماد به نفسم بالا میره احساس قدرت بیشتری میکنم! اما وقتی تو نباشی پوچی محض !
من: ک..کوک !!🥺
کوکی: اگه لباس بیشتری تنت بود اون فرصت بیشتری رو میخواست! من با یه حرکت عملا لباست رو در آوردم پس از این به بعد پوشیده تر لباس بپوش! و اون انگشتر !! داریش هنوز !؟
من: اره ! همیشه دستمه ! تو برام خریدی دیکه !
کوکی: همیشه اینو داشته باش هر جایی که باشی پیدات میکنم و نجاتت میدم ! ازت محافظت میکنم نمی زارم آسیبی ببینی!
من: کوک! ممنونم ازت ! ممنونم حس امنیتی که پیش تو دارم وصف نشدنیه !!
بغلم کرد و موهامو نوازش کرد .. ازم جدا شد و صورتمو گرفت تو دستاش
کوکی: ترسیدی ازم ؟؟
من: راستش ازت ترسیدم ! خودت نبودی انگار ..
کوکی: ببخش میخواستم بدونی اون حروم زاده ها بهت رحم نمیکنن تازه من بهت آسون گرفتم !اونا تورو زخمی میکنن بعضی موقع ها هم بیهوش میکنن ! موهاتو میکشن .. عهه ولش کن دیگه بهش فکر نکن !
من: ک..کوک ! تو همیشه پیشمی درسته ؟😳
کوکی: من همیشه پیشتم ! همیشه ! فقط لباس زیاد بکن تنت تا من بتونم قبل از اینکه اتفاقی بیافته بهت برسم !
من: کوکی اینارو از کجا فهمیدی ؟!
کوکی: من فقط حدس میزنم این کار هارو بکنن ! چون تو خیلی جذابی من هرازگاهی خودمو جای اون حروم زاده ها می زارم و تصور میکنم که چیکار میتونن باهات بکنن
#سومی
لباسامو کرد تنم و نشست رو به روم و دستانوگرفته بود. مو هام پریشون شده بود. و صورتم از اشک خیس شده بود. فکر میکردم میتونم زیر دستش دووم بیارم ولی نتونستم ! من ضعیفم! از خودم متنفر بودم .
من: من ضعیفم! 🥺
کوکی: نه نیستی !
من: هستم ! هستم !
کوکی: نیستی! به جون خودم از منم قوی تری ! سومی ! از خودت متنفر نباش !
من: همیشه باید یکی مراقبم باشه !
کوکی: من هستم ! من همیشه مراقبتم! تا ابد ازت محافظت میکنم !
من: زن بودن اصلا خوب نیست !!!
کوکی: میدونی چرا میگم زنا قوی ترن؟؟ روحیه و احساساتی که زنا دارن مرد ها ندارن !
من: چی میگی کوکی ؟؟
کوکی: من بدون تو یه آدم ضعیف میشم ! زن ها مایه آرامشن! باور کن وقتی با توام اعتماد به نفسم بالا میره احساس قدرت بیشتری میکنم! اما وقتی تو نباشی پوچی محض !
من: ک..کوک !!🥺
کوکی: اگه لباس بیشتری تنت بود اون فرصت بیشتری رو میخواست! من با یه حرکت عملا لباست رو در آوردم پس از این به بعد پوشیده تر لباس بپوش! و اون انگشتر !! داریش هنوز !؟
من: اره ! همیشه دستمه ! تو برام خریدی دیکه !
کوکی: همیشه اینو داشته باش هر جایی که باشی پیدات میکنم و نجاتت میدم ! ازت محافظت میکنم نمی زارم آسیبی ببینی!
من: کوک! ممنونم ازت ! ممنونم حس امنیتی که پیش تو دارم وصف نشدنیه !!
بغلم کرد و موهامو نوازش کرد .. ازم جدا شد و صورتمو گرفت تو دستاش
کوکی: ترسیدی ازم ؟؟
من: راستش ازت ترسیدم ! خودت نبودی انگار ..
کوکی: ببخش میخواستم بدونی اون حروم زاده ها بهت رحم نمیکنن تازه من بهت آسون گرفتم !اونا تورو زخمی میکنن بعضی موقع ها هم بیهوش میکنن ! موهاتو میکشن .. عهه ولش کن دیگه بهش فکر نکن !
من: ک..کوک ! تو همیشه پیشمی درسته ؟😳
کوکی: من همیشه پیشتم ! همیشه ! فقط لباس زیاد بکن تنت تا من بتونم قبل از اینکه اتفاقی بیافته بهت برسم !
من: کوکی اینارو از کجا فهمیدی ؟!
کوکی: من فقط حدس میزنم این کار هارو بکنن ! چون تو خیلی جذابی من هرازگاهی خودمو جای اون حروم زاده ها می زارم و تصور میکنم که چیکار میتونن باهات بکنن
۱۸.۷k
۱۷ فروردین ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.