ادامه پارت 12
ادامه پارت 12
قسمت 1
"یه ساعت بعد "
ساعت ها همینجوری داره میگذره ولی هنوز خبری از ته و مین ها نیست..... ازبس که گریه کردم دیگه توان هیچ کاری رو ندارم اگه مینی بیدار نشه چی.وا دختر این چه حرفیه
داشتم با افکارم بحث می کردم که دری از اتاق ها باز شد
خوشحال از اینکه در اتاق عمل مینی باشه از روی صندلی بلند شدم ولی متاسفانه از توی اتاق عمل ته بیرون اومد
( متاسفانه زهرمار خیلی خوشحال باش دختره ..
🫀 : آروم باش آروم باش این فقط ی فیکه
🧠 : ولش کن اون ی روانیه آخه خدا چرا من باید توی کله ی این باشم عرررررر 🫀 خدایا منو صبر بده از این دوتا)
پسرا با شتاب رفتن سمت دکتر
نامی: چیشد دکتر حالش خوبه « نگران»
•حالشون خوبه فقط چند تا شکستگی دارن که اونم خوب میشه
نامی : ممنونم
سوهو: هه چرا هنوز اینجا وایستادین داداشتون که خوب شد چرا هنوز اینجا وایستادین هااان « داد عصبی همراه با بغض»
جین: اونم دوست ما بود
/ هه چه دوستی هان دوستی که وقتی داشت از درد میمرد شماها کجا بودین فقط اگه آسیبی بهش برسه من میدونم «داد بغض»
پسرا نرفتن بیخیال شدم و فقط چشمم به اتاق عمل بود تا شاید خبری بشه ولی انگار دکتر اون اتاق رو زیاد دوست داره
"ویو دو ساعت بعد"
پنج ساعت از وقتی مینی رفته اتاق عمل میگذره دارم نگران میشم اشکای چشمام خوشک شده سرم رو به دیوار تکیه دادم پوفی از خستگی دادم بیرون که در اتاق باز شد از روی صندلی بلند شدم و به سمت دکتر دویدم
/ دکتر چیشد حالش چطوره
• تسلیت میگم خانم لی رو از دست دادیم
/ چییییی چی میگی اصلا شوخی خوبی نیست هه مینی من کجاست کجاست « گریه و داد»
•متاسفم
حمایت لطفاً ❤️
قسمت 1
"یه ساعت بعد "
ساعت ها همینجوری داره میگذره ولی هنوز خبری از ته و مین ها نیست..... ازبس که گریه کردم دیگه توان هیچ کاری رو ندارم اگه مینی بیدار نشه چی.وا دختر این چه حرفیه
داشتم با افکارم بحث می کردم که دری از اتاق ها باز شد
خوشحال از اینکه در اتاق عمل مینی باشه از روی صندلی بلند شدم ولی متاسفانه از توی اتاق عمل ته بیرون اومد
( متاسفانه زهرمار خیلی خوشحال باش دختره ..
🫀 : آروم باش آروم باش این فقط ی فیکه
🧠 : ولش کن اون ی روانیه آخه خدا چرا من باید توی کله ی این باشم عرررررر 🫀 خدایا منو صبر بده از این دوتا)
پسرا با شتاب رفتن سمت دکتر
نامی: چیشد دکتر حالش خوبه « نگران»
•حالشون خوبه فقط چند تا شکستگی دارن که اونم خوب میشه
نامی : ممنونم
سوهو: هه چرا هنوز اینجا وایستادین داداشتون که خوب شد چرا هنوز اینجا وایستادین هااان « داد عصبی همراه با بغض»
جین: اونم دوست ما بود
/ هه چه دوستی هان دوستی که وقتی داشت از درد میمرد شماها کجا بودین فقط اگه آسیبی بهش برسه من میدونم «داد بغض»
پسرا نرفتن بیخیال شدم و فقط چشمم به اتاق عمل بود تا شاید خبری بشه ولی انگار دکتر اون اتاق رو زیاد دوست داره
"ویو دو ساعت بعد"
پنج ساعت از وقتی مینی رفته اتاق عمل میگذره دارم نگران میشم اشکای چشمام خوشک شده سرم رو به دیوار تکیه دادم پوفی از خستگی دادم بیرون که در اتاق باز شد از روی صندلی بلند شدم و به سمت دکتر دویدم
/ دکتر چیشد حالش چطوره
• تسلیت میگم خانم لی رو از دست دادیم
/ چییییی چی میگی اصلا شوخی خوبی نیست هه مینی من کجاست کجاست « گریه و داد»
•متاسفم
حمایت لطفاً ❤️
۱۷.۵k
۰۳ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.