ادامه پارت 12
ادامه پارت 12
قسمت: آخر
با حرفی که زد قلبم از زدن وایستاد بدو بدو از بیمارستان خارج شدم و ی تاکسی به سمت خونه هاری گرفتم
بعد چند مین رسیدم به خونه هاری و از تاکسی پیاده شدم وقتی رفتم نزدیک تر آدمایی رو دیدم که با رو پوش سیاه دارن میرم تو هنوز نمیدونستم باور کنم مین ها مرده و قاتلش منم رفتم تو و با حجمی زیاد از جمیعت روبه رو شدم.خب طبیعی اون ی آیدل مشهور بود رفتم توی اتاق که هاری تا منو دید اومد سمتم و ی سیلی محکم زد بهم
/ تو به جرعتی پا شدی اومدی اینجا هات تو مقصر مرگ دوستی تو قاتل اونی«بغض»
_ من قاتل نیستم من قاتل نیستم «بغض و اشک»
/ هستی الانم گمشو برو هه من بگو دوستم رو به سپردم فرشته ام رو به ی شیطان سپردم( میزنم دهنت رو میارم پایین) گمشو دیگه نبینمت این دور و بر من شاید نکشمت ولی مطمعن باش سوهو می کشتت الانم برو«داد»
سرم انداختم پایین و از خونه رفتم بیرون
"دو سال بعد سر قبر مین ها"
*ویو ته ته*
مینی جونم تولدت مبارک یادته تو این روز من بهت اعتراف کردم چقدر خوشحال شدی من هنوزم به همون مقدار دوست دارم همش تقصیر من بود اگه اون روز بهت فرصت حرف زدن میدادم الان ماهم در آغوش هم بودیم شاید هم ی فرشته کوچولو مثل تو داشتیم دلم برات تنگ شده می خواستم بیام پیش تو ولی می ترسیدم دیگه خنده خوشگلت رو دیگه نبینم اومیدوارم اونجا جات راحت باشه منو ببخش ('من تورو زود قضاوت کردم) منو ببخش خدافظ *
«پایان»
درسته این پایانمون بود تلخ بود ولی یاد گرفتیم آدما رو زود قضاوت نکنیم پس درس مهمی واسه همه مون بود
ممنون که تا آخر فیکم همراهیم کردین من دیگه فیک نمی نویسم امیدوارم از فیکم خوشتون اومده باشه
#فیک
#بی_تی_اس
#تهیونگ
#چند_پارتی
قسمت: آخر
با حرفی که زد قلبم از زدن وایستاد بدو بدو از بیمارستان خارج شدم و ی تاکسی به سمت خونه هاری گرفتم
بعد چند مین رسیدم به خونه هاری و از تاکسی پیاده شدم وقتی رفتم نزدیک تر آدمایی رو دیدم که با رو پوش سیاه دارن میرم تو هنوز نمیدونستم باور کنم مین ها مرده و قاتلش منم رفتم تو و با حجمی زیاد از جمیعت روبه رو شدم.خب طبیعی اون ی آیدل مشهور بود رفتم توی اتاق که هاری تا منو دید اومد سمتم و ی سیلی محکم زد بهم
/ تو به جرعتی پا شدی اومدی اینجا هات تو مقصر مرگ دوستی تو قاتل اونی«بغض»
_ من قاتل نیستم من قاتل نیستم «بغض و اشک»
/ هستی الانم گمشو برو هه من بگو دوستم رو به سپردم فرشته ام رو به ی شیطان سپردم( میزنم دهنت رو میارم پایین) گمشو دیگه نبینمت این دور و بر من شاید نکشمت ولی مطمعن باش سوهو می کشتت الانم برو«داد»
سرم انداختم پایین و از خونه رفتم بیرون
"دو سال بعد سر قبر مین ها"
*ویو ته ته*
مینی جونم تولدت مبارک یادته تو این روز من بهت اعتراف کردم چقدر خوشحال شدی من هنوزم به همون مقدار دوست دارم همش تقصیر من بود اگه اون روز بهت فرصت حرف زدن میدادم الان ماهم در آغوش هم بودیم شاید هم ی فرشته کوچولو مثل تو داشتیم دلم برات تنگ شده می خواستم بیام پیش تو ولی می ترسیدم دیگه خنده خوشگلت رو دیگه نبینم اومیدوارم اونجا جات راحت باشه منو ببخش ('من تورو زود قضاوت کردم) منو ببخش خدافظ *
«پایان»
درسته این پایانمون بود تلخ بود ولی یاد گرفتیم آدما رو زود قضاوت نکنیم پس درس مهمی واسه همه مون بود
ممنون که تا آخر فیکم همراهیم کردین من دیگه فیک نمی نویسم امیدوارم از فیکم خوشتون اومده باشه
#فیک
#بی_تی_اس
#تهیونگ
#چند_پارتی
۲۰.۰k
۰۳ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.