ادامه پارت 12
ادامه پارت 12
قسمت : 2
بعد این حرفش یکی رو که روی تخت بود و پارچه ای سفید روش بود حمله ور رفتم سمتش پارچه رو زدم کنار
/ نننننننه مینی جونم چرا ترکم کردی چرا خرت رو ترک کردی خر بدون شرکش چیکار کنه هااان بگو و از هوش رفتم
ویو سوهو
دکتر از اتاق عمل اومد بیرون و حرفی که زد رو نمی تونستم باور کنم چند دقیقه توی شوک بودم که پیکر بی جون یکی رو از اتاق عمل آوردن بیرون و فهمیدم اون مین هاست
& نه نه نه نه مین های من نمرده نه اون نمرده «شوک و اشک»
که دیدم هاری بیهوش شد پرستاری زود گرفتنش و بردنش و تختی که روش پیکر بی جون خواهرم روش بود رو به سرد خونه هدایت کردن هنوز باورم نمیشد یهو چشمم افتاد به اون پسرا هه داشتن اشک میریختند واسه کسی خودشون اون رو کشت
& شما اینجا چه غلطی می کنید هان حالا که خواهرم رو تنها عضو خانوادم رو کشتین خیالتون راحت شد « عصبی داد گریه عجب ترکیبی »
جیمین: اون مین ها نبود نه من اشتباه دیدم اون دختر قوی بود هق «گریه»
& چرا الکی دارین گریه می کنین وقتی قاتل اصلی خودتونین
جیمین: منظورت چیه ها من مین ها رو خیلی دوست داشتم چطوری می تونم بکشمش «داد»
& همین طوری که الان کشتیش چطور دلتون اومد هاان « داد گریه شدید»
"چند روز بعد از خاک سپاری مین ها"
ویو ته
چشمام رو باز کردم من کجام اینجا کجاست......تازه یادم اومد توی راه بیمارستان بودم که...صبر کن مین ها سریع سرم رو از توی دستم کشیدم که و از اتاق رفتم بیرون به پرستاری که داشت میومد طرف اتاق من گفتم
_ ببخشید خانم مین ها کدوم اتاقه
سرش رو پایین انداخت و گفت
پرستار: ببخشید آقا کیم ایشون دو روز پیش فوت کردن
اینم از این قسمت بعدی آخره
قسمت : 2
بعد این حرفش یکی رو که روی تخت بود و پارچه ای سفید روش بود حمله ور رفتم سمتش پارچه رو زدم کنار
/ نننننننه مینی جونم چرا ترکم کردی چرا خرت رو ترک کردی خر بدون شرکش چیکار کنه هااان بگو و از هوش رفتم
ویو سوهو
دکتر از اتاق عمل اومد بیرون و حرفی که زد رو نمی تونستم باور کنم چند دقیقه توی شوک بودم که پیکر بی جون یکی رو از اتاق عمل آوردن بیرون و فهمیدم اون مین هاست
& نه نه نه نه مین های من نمرده نه اون نمرده «شوک و اشک»
که دیدم هاری بیهوش شد پرستاری زود گرفتنش و بردنش و تختی که روش پیکر بی جون خواهرم روش بود رو به سرد خونه هدایت کردن هنوز باورم نمیشد یهو چشمم افتاد به اون پسرا هه داشتن اشک میریختند واسه کسی خودشون اون رو کشت
& شما اینجا چه غلطی می کنید هان حالا که خواهرم رو تنها عضو خانوادم رو کشتین خیالتون راحت شد « عصبی داد گریه عجب ترکیبی »
جیمین: اون مین ها نبود نه من اشتباه دیدم اون دختر قوی بود هق «گریه»
& چرا الکی دارین گریه می کنین وقتی قاتل اصلی خودتونین
جیمین: منظورت چیه ها من مین ها رو خیلی دوست داشتم چطوری می تونم بکشمش «داد»
& همین طوری که الان کشتیش چطور دلتون اومد هاان « داد گریه شدید»
"چند روز بعد از خاک سپاری مین ها"
ویو ته
چشمام رو باز کردم من کجام اینجا کجاست......تازه یادم اومد توی راه بیمارستان بودم که...صبر کن مین ها سریع سرم رو از توی دستم کشیدم که و از اتاق رفتم بیرون به پرستاری که داشت میومد طرف اتاق من گفتم
_ ببخشید خانم مین ها کدوم اتاقه
سرش رو پایین انداخت و گفت
پرستار: ببخشید آقا کیم ایشون دو روز پیش فوت کردن
اینم از این قسمت بعدی آخره
۱۶.۱k
۰۳ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.