part :21
part :21
ویو تهیونگ (علامت ته + علامت کوک _)
از حموم اومدم بیرون که با خیال راحت برم و جونگ کوک روبغل کنم که دیدم خوابه و گوشیش هم داره واسه خودش میخونه . حتما خیلی خسته بود عاخییی🥹 چقد ناز خوابیده . دیگه دلم نیومد بیدارش کنم لباسام و پوشیدم و چراغ خواب و روشن کردم و چراغ اتاق رو خاموش کردم و رفتم و خزیدم کنار کوک گوشیش رو برداشتم و خاموش کردم و گذاشتم پیش گوشی خودم .پتو رو زدن کنار دیدم بالا تنش لخته . دستمو آروم کشیدم رو شکمش . پوستش سفید بود ولی سیسپک داشت یعین باشگاه میرفت ؟. اگه یوم دیگه ادامه بدم دیگه نمیتونم جلو خودم رو بگیرم و از طرفی بهش قول داده بودم کاری نکنم . پتو رو کشیدم رو خودم و به کوک نگاه کردم همینجوری داشتم تو دلم قربون صدقش میرفتم که چشماش رو باز کرد
_هیونگ اومدی
اومد دراز کشید روم و سرش رو گذاشت رو سینم
_ الان میتونیم راحت همو بغل کنیم
+عاره پسرکم بخواب خسته ای
دستم و کردم تو موهاشو آروم نوازشش کردم
+بیداری ؟
_عوم
+باید از بابات تشکر کنم
_چرا؟
+چون تورو داد به من اگه اون روز کیلیدت جا نمیموند و برنمیگشتی خونه من هیچوقت نمیتونستم داشته باشمت
سرش رو آورد بالا و لبام رو بوسید
_فکر کنم بابام یه جا به درد خورد
دوتایی زدیم زیر خنده
_راحتی ؟من سنگین نیستم
+نوچ..... راستی تصمیم گرفتم سگ بخرم
_واقعا ؟
+عوم
_بهترین کار رو میکنی
+چرا؟
_من عاشق سگم
لبخند زدمو سرش رو بوس کردم . از روم رفت پایین و سرش رو گذاشت رو بازوم و خودش رو جا داد تو بغلم
_اولین باره که یکی بغلم میکنه تا بخوابم
+دیگه از این به بعد همینجا میخوابی
_چجوری ؟ نمیشه که جلو بقیه بیام پیش تو بخوابم
+ردشون میکنم برن
_این شد یه حرفی
بوسم کرد و گفت :بخواب هم تو خسته ای هم من
+بش شب بخیر
ویو تهیونگ (علامت ته + علامت کوک _)
از حموم اومدم بیرون که با خیال راحت برم و جونگ کوک روبغل کنم که دیدم خوابه و گوشیش هم داره واسه خودش میخونه . حتما خیلی خسته بود عاخییی🥹 چقد ناز خوابیده . دیگه دلم نیومد بیدارش کنم لباسام و پوشیدم و چراغ خواب و روشن کردم و چراغ اتاق رو خاموش کردم و رفتم و خزیدم کنار کوک گوشیش رو برداشتم و خاموش کردم و گذاشتم پیش گوشی خودم .پتو رو زدن کنار دیدم بالا تنش لخته . دستمو آروم کشیدم رو شکمش . پوستش سفید بود ولی سیسپک داشت یعین باشگاه میرفت ؟. اگه یوم دیگه ادامه بدم دیگه نمیتونم جلو خودم رو بگیرم و از طرفی بهش قول داده بودم کاری نکنم . پتو رو کشیدم رو خودم و به کوک نگاه کردم همینجوری داشتم تو دلم قربون صدقش میرفتم که چشماش رو باز کرد
_هیونگ اومدی
اومد دراز کشید روم و سرش رو گذاشت رو سینم
_ الان میتونیم راحت همو بغل کنیم
+عاره پسرکم بخواب خسته ای
دستم و کردم تو موهاشو آروم نوازشش کردم
+بیداری ؟
_عوم
+باید از بابات تشکر کنم
_چرا؟
+چون تورو داد به من اگه اون روز کیلیدت جا نمیموند و برنمیگشتی خونه من هیچوقت نمیتونستم داشته باشمت
سرش رو آورد بالا و لبام رو بوسید
_فکر کنم بابام یه جا به درد خورد
دوتایی زدیم زیر خنده
_راحتی ؟من سنگین نیستم
+نوچ..... راستی تصمیم گرفتم سگ بخرم
_واقعا ؟
+عوم
_بهترین کار رو میکنی
+چرا؟
_من عاشق سگم
لبخند زدمو سرش رو بوس کردم . از روم رفت پایین و سرش رو گذاشت رو بازوم و خودش رو جا داد تو بغلم
_اولین باره که یکی بغلم میکنه تا بخوابم
+دیگه از این به بعد همینجا میخوابی
_چجوری ؟ نمیشه که جلو بقیه بیام پیش تو بخوابم
+ردشون میکنم برن
_این شد یه حرفی
بوسم کرد و گفت :بخواب هم تو خسته ای هم من
+بش شب بخیر
۶.۷k
۲۳ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.