اول خیره شد به اسلحه ای که به سمتش نشانه رفته بود و سپس ا
اول خیره شد به اسلحهای که به سمتش نشانه رفته بود و سپس اشکی که در چشمانش حلقه زده بود پس از نگاه کردن به خویش به پایین گونههایش سرازیر شد.
انتظارش را نداشت که اسلحه از طرفی کسی که سالها به او عشق میورزیده است نشانه گرفته شده باشد و انقدر غرق عشق او شده بود که باورش نمیشد اسلحه را سمتش نشانه گرفته باشد و به خویش نگاه کرده تا از وجود خود اطمینان داشته باشد که اوست که در مقابل اسلحه ایستاده؟! و پس از اینکه مطمعن شد قطره اشکی از چشمان درشت خمارش سرازیر شد.
اما برعکس تفکرات آن لحظهاش اصلحهایی که به سمتش نشانه گرفته شد بود را او روی شقیقه خویش گذاشت و گفت:
_ هیچوقت نمیدانستم از دست دادن چقدر سخت است تا اینکه خواستم تجربهاش کنم..میخواهم خودم را ز دست خودم راحت کنم و..
شلیک کرد!
_ و سکوت پس از شلیک را؛ دختر با زجههایش شکست.
«من نوشت»
«ر.کاف»
انتظارش را نداشت که اسلحه از طرفی کسی که سالها به او عشق میورزیده است نشانه گرفته شده باشد و انقدر غرق عشق او شده بود که باورش نمیشد اسلحه را سمتش نشانه گرفته باشد و به خویش نگاه کرده تا از وجود خود اطمینان داشته باشد که اوست که در مقابل اسلحه ایستاده؟! و پس از اینکه مطمعن شد قطره اشکی از چشمان درشت خمارش سرازیر شد.
اما برعکس تفکرات آن لحظهاش اصلحهایی که به سمتش نشانه گرفته شد بود را او روی شقیقه خویش گذاشت و گفت:
_ هیچوقت نمیدانستم از دست دادن چقدر سخت است تا اینکه خواستم تجربهاش کنم..میخواهم خودم را ز دست خودم راحت کنم و..
شلیک کرد!
_ و سکوت پس از شلیک را؛ دختر با زجههایش شکست.
«من نوشت»
«ر.کاف»
۱۴.۰k
۲۸ آذر ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۲۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.