رئیس جذاب من
[ رئیس جذاب من ]
♡پارت ۹ ♡
ات اومد داخل اتاق
+عه...رئیس بیدار شدین...بیاین صبحونه بخورین
–ها....
+منتظرتونم(لبخند)
ات رفت بیرون
درو که بست یه نفس عمیق کشید و صحنه بو--سه دیشب اومد توی ذهنش سرشو تکون دارد و رفت سمت آشپز خونه
بعد از اینکه ات رفت بیرون کوکی متکارو برداشت گذاشت جلوی دهنش و داد زد خیلی خیلی بلند داد زد
ویو ات
صدای داد جونگ کوک از اتاق اومد احتمالا دیشب رو یادش اومده باز خوبه میدونه چیکار کرده
ای وای کی اینقدر باهاش راحت شدم که به اسم صداش کردم وااااااااای خدایا دارم دیوونه میشم
ویو کوک
واااای الان چیکار کنم چجوری با ات رودر رو شنو بعد اون همه گندی که زدم
ببخشید کم شد صبح ادامه شو میزارم 😅🥰❤️
♡پارت ۹ ♡
ات اومد داخل اتاق
+عه...رئیس بیدار شدین...بیاین صبحونه بخورین
–ها....
+منتظرتونم(لبخند)
ات رفت بیرون
درو که بست یه نفس عمیق کشید و صحنه بو--سه دیشب اومد توی ذهنش سرشو تکون دارد و رفت سمت آشپز خونه
بعد از اینکه ات رفت بیرون کوکی متکارو برداشت گذاشت جلوی دهنش و داد زد خیلی خیلی بلند داد زد
ویو ات
صدای داد جونگ کوک از اتاق اومد احتمالا دیشب رو یادش اومده باز خوبه میدونه چیکار کرده
ای وای کی اینقدر باهاش راحت شدم که به اسم صداش کردم وااااااااای خدایا دارم دیوونه میشم
ویو کوک
واااای الان چیکار کنم چجوری با ات رودر رو شنو بعد اون همه گندی که زدم
ببخشید کم شد صبح ادامه شو میزارم 😅🥰❤️
- ۱۲.۱k
- ۱۸ بهمن ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۲)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط