ات خب پس ی راهی پیدا کن بندازمش

ات: خب پس ی راهی پیدا کن بندازمش
کوک: جرعت داری ب این فک کن که خودم بکشمتت اوکیی
ات: ولیی..
کوک: ولی چی ها اتاقتم عوض میشه تو اتاق من میخوابی که مطمعن شم کلری نمیکنی
بد پاشد رف
هه بچه رو ندازم؟ که چی بسه باباش تو باشی ی ادم دو مودی
صدا از پایین امد رفتم پایین و با ۳ زن ی پیرزن و دوتا هم سن و یال و ۲ تا مرد روب رو شدم نایونم بود
(مامان بزرگ کوک با م/ب/ک نشون میدم مامان کوکم با م/ ک بابای کوکمبا ب/ ک عموی کوکم ع/ک زن عموشم باز/ ک(
م/ک: پسرم ی وقت ب ما سر نزنیااا
کوک: حالا که خودتون امدید
ب/ ک : هعی تو هیچ وقت ادم نمیشی
کوک: بفرمایید بشینید
مادر بزرگ: پسرم امروز برا ی کار مهم اینجایی
کوک: گفتم دلتون برا من تنگ نشده ها
مادر بزرگ: ببین کوک نایون دختر خوبیه هم بازیتم بوده بهتر میس یکم رابططون جدی بشع
کوک: کی با نایون؟
مامان بزرگ: ارع
کوک: عمرا با ی هرزه زندگی کنم
عموی کوک: هعی درباره دخترم درس حرف برن
/_______________________________ ا
اگه شد میزارم نشد تا فردا
دیدگاه ها (۴۲)

کوک: دخترت؟ باشه بامادر بزرگ: پس عروسی برا کی بیوفتهکوک: مگه...

ویو اتات: واقعاکوک: الان مشکلت چیهه هااات: مشکلم اینه که من ...

ویو کوک صدای عجیبی از اتاق ات میمومد رفتم اتاقش که تو دسشویی...

دوستان اصمات میخوایید بیاید پی_____//_/________________کیو ا...

پارت ۹۸ فیک ازدواج مافیایی(پارت آخر)

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط