پارت سی و شش
★†★†★★†★†★†★†★†★†★†★†★†★†★†★†★†★†★†★†
با نشستن هواپیما چشماشو باز کرد
بلاخره بعد از چهار سال قراره دوباره سوهو رو ببینه
بعد از پیاده شدن و انجام کاراش از فرودگاه خارج شد
چقدر سئول عوض شده!!
تو عمارت پارک چی عوض شده؟
سوار تاکسی شد و بعد از دادن ادرس به سوهو زنگ زد
•سلام
•رسیدی؟
'نی هاو بانی
'اره عزیزم
•خوبه
•من برم کریس کار دارم
'صدای گریه میاد!!
'چی شده؟
•هیچی هیچی
•خدافظ
بوق
بوق
بوق...
'قط کرد://
هندزفریشو تو گوشش گذاشت اهنگ همیشگیشو پلی کرد
★†★†★★†★†★†★†★†★†★†★†★†★†★†★†★†★†★†★†
-چه نقشه ای؟
•میتونیم یه دخترو شبیه سوبیک کنیم
-چی؟
•یه دخترو شبیه سوبیک عمل میکنیم بعد اونو میکشیم کریسم سوبیکو از کشور خارج میکنه اینجوری هم بک نابود میشه هم دخترش زنده میمونه
-نه خوشم اومد
-کاراشو جور کن
•امروز یه دختر گدا پیدا کردم که هم قد سوبیکه
•کریسم داره میاد
-خوبه
-میتونی بری
سوهو از اتاق چان بیرون اومد و گوشیشو از جیبش در اورد
شماره یکی رو گرفت
°بفرمایید
•منم دکتر دخترو اوکی کردی؟
°بله فقط باید اون دخترو ببینم
•حله
تماسو قط کرد و سمت اتاق تائو رفت
★†★†★★†★†★†★†★†★†★†★†★†★†★†★†★†★†★†★
"نمیدونم
سادو گفت و شیشه هارو تو سطل گذاشت
+چرا چشمت اینطوریه؟
"چی؟
+ببخشید منظوری نداشتم
"خونم اتیش گرفت منم صورتم سوخت و چشمم اینطوری شد
سوبیک اهانی گرفت و بیشتر تو خودش جمع شد
سادو خون کف اتاقو پاک کرد با اومدن سوهو به سوبیک نگا کرد
" هعییی
بلند شد و از اتاق بیرون رفت
سوهو سمت دختر قدم برداشت
•بلندشو ببینم
سوبیک بلافاصله بلند شد
•قراره یه دکتر بیاد حرف اضافه نمیزنی
+چ... چشم
•خوبه
•بریم
دست سوبیکو گرفت و همراه دختر از اتاق خارج شد
★†★†★★†★†★†★†★†★†★†★†★†★†★†★†★†★†★†★†
با نشستن هواپیما چشماشو باز کرد
بلاخره بعد از چهار سال قراره دوباره سوهو رو ببینه
بعد از پیاده شدن و انجام کاراش از فرودگاه خارج شد
چقدر سئول عوض شده!!
تو عمارت پارک چی عوض شده؟
سوار تاکسی شد و بعد از دادن ادرس به سوهو زنگ زد
•سلام
•رسیدی؟
'نی هاو بانی
'اره عزیزم
•خوبه
•من برم کریس کار دارم
'صدای گریه میاد!!
'چی شده؟
•هیچی هیچی
•خدافظ
بوق
بوق
بوق...
'قط کرد://
هندزفریشو تو گوشش گذاشت اهنگ همیشگیشو پلی کرد
★†★†★★†★†★†★†★†★†★†★†★†★†★†★†★†★†★†★†
-چه نقشه ای؟
•میتونیم یه دخترو شبیه سوبیک کنیم
-چی؟
•یه دخترو شبیه سوبیک عمل میکنیم بعد اونو میکشیم کریسم سوبیکو از کشور خارج میکنه اینجوری هم بک نابود میشه هم دخترش زنده میمونه
-نه خوشم اومد
-کاراشو جور کن
•امروز یه دختر گدا پیدا کردم که هم قد سوبیکه
•کریسم داره میاد
-خوبه
-میتونی بری
سوهو از اتاق چان بیرون اومد و گوشیشو از جیبش در اورد
شماره یکی رو گرفت
°بفرمایید
•منم دکتر دخترو اوکی کردی؟
°بله فقط باید اون دخترو ببینم
•حله
تماسو قط کرد و سمت اتاق تائو رفت
★†★†★★†★†★†★†★†★†★†★†★†★†★†★†★†★†★†★
"نمیدونم
سادو گفت و شیشه هارو تو سطل گذاشت
+چرا چشمت اینطوریه؟
"چی؟
+ببخشید منظوری نداشتم
"خونم اتیش گرفت منم صورتم سوخت و چشمم اینطوری شد
سوبیک اهانی گرفت و بیشتر تو خودش جمع شد
سادو خون کف اتاقو پاک کرد با اومدن سوهو به سوبیک نگا کرد
" هعییی
بلند شد و از اتاق بیرون رفت
سوهو سمت دختر قدم برداشت
•بلندشو ببینم
سوبیک بلافاصله بلند شد
•قراره یه دکتر بیاد حرف اضافه نمیزنی
+چ... چشم
•خوبه
•بریم
دست سوبیکو گرفت و همراه دختر از اتاق خارج شد
★†★†★★†★†★†★†★†★†★†★†★†★†★†★†★†★†★†★†
۳.۵k
۱۸ دی ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۱۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.