Pt

Pt29
کوک:خیلی خوشمزه بود ا.ته:بازم میخوای کوک:آره رفتم و شیشه شراب رو آوردم و دوباره ریختم براش شیشه رو کنار گذاشتم و رو پاهایه کوک نشستم زانوهامو دور طرف کمرش گذاشتم ا.ت:هنوزم میخوای شراب بخوری کوک:هیچی جز لبا تو منو سیر نمیکنه لبامو رو لباش چسبوندم دستشو رو کمرم و بقل رون پام کشید و همراهی میکرد سرمو کج کردم موهاش رو نوازش کردم که منو رو مبل انداخت خودشم روم انداخت خنده ای کردم دوباره لبا همو به بازی گرفتیم گردنم رو بو میکشید و می‌بوسید طولی نکشید پوست گردنم رو بین دندوناش گرفت و فشار داد کله گردنم رو مارک هایه بنفس و قرمز میزاشت لباسشو و با لباس خودم در آورد و .... (برو خونتون) صبح روز بعدش رفتیم شرکت جلسه داشتیم باهم اون دختره منشیه هم بود دکمه لباسشو تا ناموص باز کرده رون پاهاشو انداخته بود بیرون و هی خودشو نزدیک کوک میکرد از عصبانیت میخواستم همینجا کلشو بکوبم رو میز بعد کوک باید من حرف میزد بلند شدم و ماژیک رو دستم میزدم و حرف میزدم کنار میز دختره راه میرفتم و خودمو بینشون انداختم و بیشتر رو کارم تمرکز کردم که جلسه تموم شد کوک رفت تو اتاق منم با عصبانیت رفتم تو اتاقم رو دکمه تلفن زدم ا.ت:خانوم چو بیا تو دفتر من خودمو آروم کردم چو:بفرمایید خانوم ا.ته:تو شرکتو با مجلس عروسی اشتباه گرفتی چو:چه مشکلی داره ا.ت:تو اخراجی چو:چی شما نمی تونید بی دلیل منو اخراج کنی ا.ته:اتفاقا دلیل دارم از روزی که پاتو گذاشتی تو این شرکت هم کارات درست نیست هم خودتو میچسبونی به شوهر من چو:شوهر شما ا.ت:لابد میخوای بگی نمی‌دونستی چو:راستش نه همون موقع طرفش حمله ور شدم موهاشو رو میکشیدم و با مشت میکوبیدم تو سرش و صورتش ا.ت:دختره هرزه خودتو به شوهر من میچسبونی آره دختره رو از اتاق پرت کردم بیرون که همه ریختن جلو
دیدگاه ها (۱)

Pt32به کوک نگاه کردم اونم نگام کرد و لبامو بوسید یک سال بعد ...

Ptendنیلا یک سالش شده بود هم راه می‌رفت هم بیشتر چهار دست و ...

Pt28ساعت شیش رفتم خونه لباسمو در آوردم یه حموم رفتم بعد شروع...

Pt27کوک دستمال رو خیس کرد و رو صورت ا.ت کشید دکتر اومد و دست...

سرنوشت"p,19...چشمام خیلی ..‌ خیلی درخشان بود .. بعد از دو می...

"سرنوشت "p,30...۱۰ مین بعد ....ماشین جیهوپ جلوی کلبه ی چوبی ...

خون‌آشام جذاب من(P:3)

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط