part79

مادربزرگ: چیشده پسر بگو دیگه قلبم داره میاد تو دهنم
رینا: تصادف کرده بود
رانا: حالش خیلی بد بود
جونسو: جونهو فراموش کردی اون روز چه رفتاری باهاش داشتی الان که شدی همون جونهو قبلی
پدربزرگ: تهیونگ بگو دیگه
تهیونگ: خب من یه دوست داشتم یادتون میاد هیون
رانا: آره
تهیونگ: هیون اکس ا/تس خب بخاطر من با ا/ت قرار میزاشت و میخواست از من انتقام بگیره تو دانشگاه دارم میگم ولی بعد خودشو ا/ت از هم جدا شدند یه دلیلی که ا/ت رفت خارج بخاطر همین پسره بود که الان بعد از چند سال دوباره پیدا شده و تا یک ماه پیش یک شب ا/ت رو گروگان میگیره و تهیدیش میکنه که اگر کاری که خواست کنه رو انجام نده من با عمو جونهو رو میکشه ا/ت هم مجبور شده قبول کنه
تهیان: چه کاری؟
تهیونگ: تعجب میکنید بگم
رانا: بگو داریم از نگرانی میمیریم
تهیونگ: که سندهای محرمانه شرکت رو برای آینده بفرسته برای هیون ا/ت هم این کارو میکنه بخاطر اینکه ما آسیب نبینیم فکر کنم یکی از ادم های هیون فیلم ا/ت رو میگیره و پخش میکنه و چند هفته بعد که متوجه میشیم و ا/ت میره بیرون از خونه ان ها ا/ت رو میدزدند و ما تمام این مدت فکر میکردیم ا/ت رفته پیش مامانش و همه ی این کبودی و زخم ها هم بخاطر هیون بوده
جونهو: بمیرم برای دخترم که چقدر سختی کشیده خب میتونست به ما بگه
تهیونگ: ترسیده بوده
جونهو: وایی خودمو نمیبخشم هیچوقت بخاطر رفتاری که با ا/ت داشتم اون روز وایی این هیون کیه باید برم ببینمش
تهیونگ: پسر پارک سانهو
پدربزرگ: پارک سانهو؟ جدی میگی
تهیونگ: بله یکی از دوست های قدیمی شما
پدربزرگ: خیلی حسود هستند این ها و خیلی هم خطرناک جونهو باهاشون حرف نزن
تهیان: داداش لب تو زخم شده با هیون دعوا کردی
تهیونگ: نه داداش در زدم گفتم ا/ت رو بده گفت چشم خب معلومه دعوا کردم
جونهو: تهیونگ یه کاری بکن
تهیونگ: جانم چیکار کنم؟
جونهو: منو ا/ت رو آشتی بده
تهیونگ: ا/ت حالش خوب نیست وقتی خوب شد باهاش حرف میزنم الان هم میرم پیشش
رینا: مثل سریال ها میمونه چقدر سخته
رانا: تهیونگ تو چطور ا/ت رو پیدا کردی؟
تهیونگ: امشب که با کیجون و جونهو رفتم بیرون اقای لی رو دیدم گفت که ا/ت اونجا زندگی میکنه و من فهمیدم دیگه من میرم پیش ا/ت
رفتم تو اتاق ا/ت
تهیونگ: نخوابیدی؟
ا/ت: خوابم نمیبره
تهیونگ: چرا داری میلرزی ترسیدی؟
ا/ت: اهمم
تهیونگ: بخاطر بابات یا هیون
ا/ت: هیون
رفتم کنارش نشستم دستشو گرفتم
تهیونگ: تب داری
ا/ت: تهیونگ
تهیونگ: جانم
ا/ت: میشه از این به بعد همیشه کنارم باشی وقتی از این خونه برم و بیام
تهیونگ: فردا برات گوشی میخرم و اینکه بعد هم یه دستبند برات سفارش دادم که وقتی خطری احساس کردی زنگ بزنه نگران نباش
ا/ت من کنارتم فقط صبر کن الان میام

#فیک
#سناریو
دیدگاه ها (۴)

part80

part81

part78

part77

love Between the Tides²⁴تهیونگم: خوش گذشتتهیونگ: آره خیلی خو...

love Between the Tides³⁴شب برگشتم خونه ا/ت: تهیونگ تهیونگ: ت...

love Between the Tides²²این پارت حذف شده بودتهیونگ: الان کجا...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط