"بازی"
"بازی"
🕶part:17🕶
کیوکو:اوکی....میخوای چه نوع بلایی سرش بیاریم؟
کلودی:میخوام از بازی بندازمش بیرون
جیمین:برنامه ای تو سرته؟
کلودی:خونه اشو آتیش میزنم
کیوکو:خوبه....خودشم آتیش بزنیم
میاکو:به نظرم واسه اذیت کردنش اونو هم واسه چند دقیقه آتیش بزنیم بعد اتیشش رو خاموش کنیم اما خونش باید کامل بسوزه
کلودی:منم همین نظر رو دارم
کیوکو:بریم....
۴ تاشون تیپ مشکی زده بودن....شب بود و تنها نور ماه میدرخشید...وارد آپارتمان شدن و بعد سوار آسانسور شدن....دکمه ی طبقه ی مورد نظرشونو زدن و منتظر موندن تا برسن....قیافه های سرد و نگاه های تیزی داشتن....همینکه در آسانسور باز شد....چند نفری ظاهر شدن...ترسیده رفتن کنار تا این ۴ تا که عملا معلومه تفاوتی با گانگستر ندارن برن....
۲ تا بادیگارد جلو در واحد مرد بودن....کلودی و کیوکو اونا رو از سر راهشون برداشتن....جیمین و میاکو هم قفل سیستمیِ اونجا رو هک کردن و درو باز کردن...وارد خونه که شدن
مرد نگاهشو از پنجره به اون ۴ تا داد....تعجب کرده بود....
چول:شما اینجا چه غلطی میکنید؟
کیوکو موذیانه رفت و لم داد رو مبل
کیکو:چه مبل راحتی داری
جیمین هم با مجسمه ها ور میرفت:هعی....بد نیستن...چقدر گرفتیشون؟
میاکو:خونه ات قشنگه....دوسش داری؟
کلودی:یکم بازی کنیم؟حوصله ام سر رفته
چول:اینجا چه غلطی میکنید؟
کیوکو:هوی هوی هوی...اون صدای چرتتو برام بلند نکن....برام فرقی نمیکنه میزنم همینجا ۴۰ تیکه ات میکنم
چول:هه میدونی با کی طرفی؟
جیمین:کیه که نمیدونه؟شاید جوجه؟یا کمتر بچه ها؟
همشون خنده های رو مخی کردن که باعث عصبانیت بیشترش شد
میاکو:اوکی بیاید پارتی رو شروع کنیم....جیمین ولشون به باند....اهنگ راک بزار و تا آخر بلندش کن
جیمین:اوکی...
جیمین به باند اونجا وصلش و یک آهنگ راک گذاشت و صداشو تا آخر بلند کرد....کیوکو هم بلند شد و بطری بنزین رو برداشت و با اون شروع کرد ازون رقص های رو مخ و حرکات صورت آزار دهنده(از همونا که واقعااااا رو اعصاب آدمه....هعی خدا)
کلودی هم با آهنگ میخوند....کیوکو بطری رو باز کرد و شروع کرد ریختن توی خونه
چول خیلی عصبی شده بود و هجوم برد سمت کیوکو...ولی این کیوکوعه...همینکه اومد سمتش یکم بنزین روش ریخت...
و بعد با حالت موذیانه ای گفت:اوپس....حواسم نبود....
کلودی رفت سمت چول و محکم شروع کرد به زدنش....طوری میزدش که قشنگ میشد فهمید آدم حسابش نکرده....اون در نظر ی خر بیش نبود....
🕶part:17🕶
کیوکو:اوکی....میخوای چه نوع بلایی سرش بیاریم؟
کلودی:میخوام از بازی بندازمش بیرون
جیمین:برنامه ای تو سرته؟
کلودی:خونه اشو آتیش میزنم
کیوکو:خوبه....خودشم آتیش بزنیم
میاکو:به نظرم واسه اذیت کردنش اونو هم واسه چند دقیقه آتیش بزنیم بعد اتیشش رو خاموش کنیم اما خونش باید کامل بسوزه
کلودی:منم همین نظر رو دارم
کیوکو:بریم....
۴ تاشون تیپ مشکی زده بودن....شب بود و تنها نور ماه میدرخشید...وارد آپارتمان شدن و بعد سوار آسانسور شدن....دکمه ی طبقه ی مورد نظرشونو زدن و منتظر موندن تا برسن....قیافه های سرد و نگاه های تیزی داشتن....همینکه در آسانسور باز شد....چند نفری ظاهر شدن...ترسیده رفتن کنار تا این ۴ تا که عملا معلومه تفاوتی با گانگستر ندارن برن....
۲ تا بادیگارد جلو در واحد مرد بودن....کلودی و کیوکو اونا رو از سر راهشون برداشتن....جیمین و میاکو هم قفل سیستمیِ اونجا رو هک کردن و درو باز کردن...وارد خونه که شدن
مرد نگاهشو از پنجره به اون ۴ تا داد....تعجب کرده بود....
چول:شما اینجا چه غلطی میکنید؟
کیوکو موذیانه رفت و لم داد رو مبل
کیکو:چه مبل راحتی داری
جیمین هم با مجسمه ها ور میرفت:هعی....بد نیستن...چقدر گرفتیشون؟
میاکو:خونه ات قشنگه....دوسش داری؟
کلودی:یکم بازی کنیم؟حوصله ام سر رفته
چول:اینجا چه غلطی میکنید؟
کیوکو:هوی هوی هوی...اون صدای چرتتو برام بلند نکن....برام فرقی نمیکنه میزنم همینجا ۴۰ تیکه ات میکنم
چول:هه میدونی با کی طرفی؟
جیمین:کیه که نمیدونه؟شاید جوجه؟یا کمتر بچه ها؟
همشون خنده های رو مخی کردن که باعث عصبانیت بیشترش شد
میاکو:اوکی بیاید پارتی رو شروع کنیم....جیمین ولشون به باند....اهنگ راک بزار و تا آخر بلندش کن
جیمین:اوکی...
جیمین به باند اونجا وصلش و یک آهنگ راک گذاشت و صداشو تا آخر بلند کرد....کیوکو هم بلند شد و بطری بنزین رو برداشت و با اون شروع کرد ازون رقص های رو مخ و حرکات صورت آزار دهنده(از همونا که واقعااااا رو اعصاب آدمه....هعی خدا)
کلودی هم با آهنگ میخوند....کیوکو بطری رو باز کرد و شروع کرد ریختن توی خونه
چول خیلی عصبی شده بود و هجوم برد سمت کیوکو...ولی این کیوکوعه...همینکه اومد سمتش یکم بنزین روش ریخت...
و بعد با حالت موذیانه ای گفت:اوپس....حواسم نبود....
کلودی رفت سمت چول و محکم شروع کرد به زدنش....طوری میزدش که قشنگ میشد فهمید آدم حسابش نکرده....اون در نظر ی خر بیش نبود....
۵.۲k
۱۴ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۳۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.