پارتهشتم

#پارت_هشتم


الهه-قرار بود تو حواست به من باشه یکی باید چهارچشمی خودتو بپا

-اااا واقعا که حالا یه شب مست کردماااات هی بکوبش تو سرم

الهه-بدبخت پسره بجای خوش گذرونی همش حواسش به من بود معلوم نبود چه نقشه هایی برا دخترای مردم کشیده بود که با اومدن من همش نقش بر آب شد

-کی رو میگی

صداشو کلفت کرد و گفت-باربد بیلماز

-وا کی گفته بدبخت اون که همش چسبیده به کارش

الهه-نگو تا حالا دوست دختر نداشته چون امکان نداره همچین چیزی

باربد-اگه خودم بگم چی باور میکنی

الهه که از اومدن ناگهانیش هول شده بود اما خودشو جمع و جور کرد و گفت-ن باور نمیکنم چون امکان نداره

باربد-خب آره برا شیطنت چندتا داشتم اما کارم به اونجا دیگه نرسیده

الهه-نوچ نوچ خجالت بکش یکم هم از سروش یاد بگیر به بهونه دیدن خانواده اش میره ایران پیش اون یکی برا برگشتن هم بهونه اش کاره

سروش-الهه چرا چرت و پرت میگی خواهشا برام دردسر درست نکن چون حوصله اش رو ندارم

الهه-مگه دروغ میگم

سروش-چه جورممممممم

*الهه*

با خستگی کولم رو شوت کردم رو مبل و خودم هم نشستم خیلی خسته بودم تازه از مدرسه برگشته بودم و داشتم از خستگی میمردم خواستم تی وی رو روشن کنم که با دیدن صحنه مقابلم از صفحه خاموش تی وی شاخام داشت در میومد لیلا رو زمین افتاده بود و سروش هم داشت داد و بیداد میکرد خدای من اینجا چخبره باربد هم سعی داشت سروش رو آروم کنه بلند شدم و به سمت اتاق رفتم

-اینجا چخبره

باربد-حالا بعدا بهت توضیح میدم

-یعنی چی بعدا برا چی باید اینجوری دعوا کنن که تو واسطه بشی حتما یه چیزی شده

روی میز چندتا عکس بود جلوتر که رفتم عکسا رو که دیدم دلم میخواست خودمو بکشم سه چهار تا عکس از لیلا با یه مرد دیگه اونم تو چه شرایطی دلم میخواست آب شم برم تو زمین

سروش-باربد این دختره رو ببر وگرنه یه بلایی سرش میارم

لیلا-سروش بخدا من این کارو نکردم

سروش-دهنت رو ببند قسم الکی نخور

-لیلا تو چرا اینکار رو کردی

لیلا که از زور گریه نفسش بالا نمیومد گفت-لااقل تو حرفم رو باور کن بخدا من بی گناهم

-اما این عکسا

لیلا-فتوشاپه

سروش-پس فتوشاپه خیلی خب الان سهیل میاد معلوم میشه فتوشاپه یا ن

سهیل از اینجور کارا سر در میورد فقط خداکنه فتوشاپ باشه

سروش-چیشد

سهیل-ن عکسا فتوشاپ نیست واقعی واقعی

سروش که خون جلوی چشماش رو گرفته بود-زنیکه ج.ن.د.ه دیگه چرا مخفیش کردی هان

باربد بزور گرفتش

-سروش اروم باش از مست بودنش سو استفاده کردن

سروش-کدوم مستی چی میگی اون شب مست بود اما ن اونقدر گمشو برو بیرون که دیگه اسمت هم آزارم میده

لیلا با همون حال زارش رفت و...
دیدگاه ها (۱)

#پارت_هفتملیلا-ادامه دعوا برا بعد الهه-چه فرقی به حال تو میک...

#پارت_ششم-خب چیه من عاشق شغلم هستمسروش در حالی که داشت الکی ...

#بد_بوی#پارت_۲۸#الینا از دستشویی با حال خیلی بدی میام بیرون ...

#عشق_پولی#part21جیسونگ رفت و پیش مینهو نشست و شروع کرد به حر...

فرار من

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط