PART(۱۵)
PART(۱۵)
پرش زمانی به یک هفته بعد:
یونگی: یک هفته از مرخص شدن ا/ت میگذره و دکتر گفته که تو همین چند روز آینده پاش رو عمل کنه و ا/ت هم به شدت از اتاق عمل میترسه چون خاطره ی خوبی از اتاق عمل نداره و نمیدونم چجوری باید بهش بگم
ا/ت: چند وقت از مرخص شدنم میگذره ولی خوب توی این یک هفته از روی تخت اصلا نیومدم پایین چون نمیتونستم پام رو خم کنم و همین من رو میترسوند تو اتق نشسته بودم که یونگی اومد تو اتاق
یونگی: سلام عشقم
ا/ت: سلام عزیزم بیا تو
یونگی اومد داخل اتاق و نشست لبه ی تخت
یونگی: ا/ت باید باهات حرف بزنم
ا/ت: چه حرفی؟
یونگی: خوب راستش تو باید.....
پرش زمانی به یک هفته بعد:
یونگی: یک هفته از مرخص شدن ا/ت میگذره و دکتر گفته که تو همین چند روز آینده پاش رو عمل کنه و ا/ت هم به شدت از اتاق عمل میترسه چون خاطره ی خوبی از اتاق عمل نداره و نمیدونم چجوری باید بهش بگم
ا/ت: چند وقت از مرخص شدنم میگذره ولی خوب توی این یک هفته از روی تخت اصلا نیومدم پایین چون نمیتونستم پام رو خم کنم و همین من رو میترسوند تو اتق نشسته بودم که یونگی اومد تو اتاق
یونگی: سلام عشقم
ا/ت: سلام عزیزم بیا تو
یونگی اومد داخل اتاق و نشست لبه ی تخت
یونگی: ا/ت باید باهات حرف بزنم
ا/ت: چه حرفی؟
یونگی: خوب راستش تو باید.....
۹۳
۰۳ دی ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.