عشق با قلدریpt14
Pt14
یکم رفتم جلو که از رو صندوق ماشین افتاد پایین
شیشه رو دادم پایین داد زدم
ا.ت:خوبی؟
اومد دم پنجره ماشینم
شوگا:خیلی بیشعوری
ا.ت:زود باش باید واسه فردا اماده شی
رفت سمت ماشینشو سوار شد
حرکت کردم سمت خونه شوگاهم پشتم میومد
________
رسیدیم خونه از ماشین پیاده شدم وارد خونه شدم
ا.ت:ما اومدیم
ب ا.ت:خوش اومدین مدرسه چطور بود؟
ا.ت:عالی بود بابا تونستم سرگروه تیم بشم فردا قراره بریم اینچئون
ب ا.ت:خوبه موفق باشین
ا.ت:ممنونم
رفتم تو اتاقم یه دوش گرفتم راحت شدم
پرش زمانی*
ساعت 8*
تمام وسایلامو جمع کردم
چزی جا نگذاشتم؟لباسامو برداشتم لوازمه ارایشیامم برداشتم اون وایستا پاسپورتم یادم رفت
چمدونمو اماده کردم
فردا روز عالیه
صدای در اتاقم اومد
ا.ت:بیا تو
اجوما:شام حاضره
ا.ت:ممنون الان میام
رفتم پایین سر میز همه بودن
نشستم
ا.ت:واسه فردا اماده شدی
شوگا:مثله اینکه خیلی ذوق داری
ا.ت:مگه میشه نداشته باشم اولین بارمه
______________
(ا.ت و شوگا رو مبل نشستن)
ا.ت:ساعت چند پرواز داریم؟
شوگا: نمیدونم ولی باید7صبح دانشگاه باشیم
ا.ت:هفت؟!
شوگا:اوهوم
ا.ت:پس من چرا اینجام؟شب بخیر
شوگا:شب بخیر
رفتم تو اتاقم
رو تختم دراز کشیدم چشامو گذاشتم روهم و خوابیدم
_____________
شوگا:ا.ت بیدار شو ساعت۶:۳۰
ا.ت:بزار یکم دیگه بخوابم*خابالود
شوگا:از پرواز جا میمونی پاشو
به خودم تکونی دادم متوجه شدم شوگا اینجاست اتاقم هیلی بهم ریخته بود
رو تخت نشستم
ا.ت:تو اتاقه من چیکار میکنی؟
شوگا: اومدم بیدارت کنم
ا.ت: نمیخواد برو بیرون
شوگا: بیاعو خوبی کن
شوگا رفت بیرون
بلند شدم اتاقمو جمع کردم صورتمو شستمو اماده شدم چمدونمو برداشتم
رفتم پایین همه خواب بودن چمدونمو گذاشتم کنار چمدون شوگا
راستی شوگا کجاست؟
رفتم تو اشپزخونه تا یه چیزی بخورم دیدم شوگا صبحانه اماده کرده
شوگا:اومذی بیا صبحانه
ا.ت:ممنون
رو صندلی نشستم
ا.ت:بابت رفتارم تو اتاق متاسفم اتاقم بهم ریخته بود خجالت کشیدم
شوگا:بیخیال
شوگا:شروع کن وگرنه دیر میشه
صبحانه رو شروع کردم
_______________
ا.ت:بریم
شوگا:با ماشین من میریم
ا.ت:نه تکی بریم بهتره
شوگا:دوتا ماشینو میبریم واسه چی؟
ا.ت:پس من با تاکسی میرم
شوگا:تاکسی؟
ا.ت:اره تاحالا نشنیدی؟تاک_سی
شوگا:بیخیال کسی متوجه نمیشه
ا.ت:میترسم
شوگا:مسخره نباش جاهای دیگه نمیترسی الان میترسی
ا.ت:بریم؟داری الکی طولش میدی
چمدونمو گرفتمو رفتم سمت ماشینش
ا.ت:به درک که بفهمن هوم؟ الان خوشت اومد؟
شوگا:خیلی
هشششک
سوار ماشین شدم
راه افتادیم سمت مدرسه
___________
بلاخره رسیدیم
پیاده شدم
یه لگد زدم به ماشینش
ا.ت:صندوق ماشینو باز کن میخوام چمدونمو بردارم
صندوق ماشینشو باز کرد چمدونمو حرکت کردم سمت باشگاه
______________
مربی:می یونگ
می یونگ:حاظر
مربی: شیانگ ا.ت
ا.ت:حاضر
مربی:جانگ هوسوک
جی هوپ:___
مربی:جانگ هوسوک*داد
جی هوپ:حاضر
مربی :حواست کجاست؟
جی هوپ:ببخشید
مربی:مین یونگی
شوگا:حاضر
مربی:خب اماده این؟
همه:بله
مربی:بریم اتوبوس منتظره
رفتیم سمت در خروجی یه اتوبوس دم در منتظرمون بود
چمدونامونو گذاشتیم داخل اتوبوس
سوار شدیم
بعد چند مین رسیدیم به فرودگاه پاسپورتامونو دادیم به مربی کارامونو انجام داد
مربی:خب بلیطاتون امادست
بلیطامونو داد
هواپیما اماده حرکت بود
صندلیم کنار یه مرد جوون بود سمت پنجره
نشستم یکم استرس گرفتم
مرد:استرس داری؟
یه لبخند زدم
ا.ت:یکم
مرد:میخوای جاتو باهام عوض کن
ا.ت:اگه میشه؟
مرد:حتما
جاهامونو عوض کردیم حالم بهتر بود چشمم به بیرون نمیخورد از خدمتکار یه اب گرفتم
شوگا:حالت خوبه
صداش خیلی اشنا بود برگشتم دیدم صندلیه عقبیم شوگاست
ا.ت:یکم استرس دارم
شوگا:میخوای بری بخش vip؟
ا.ت:نه همینجا خوبه فقط یکم گرمه
شوگا از جاش بلند شدو کولر بالا سرمو روشن کرد
شوگا:خوبه؟
ا.ت:اوهوم ممنون
چشمام گرم شده بود خوابم برد سرم داشت لیز میخورد طرف راه رو که یه دست زیر سرم اومد و سرمو گرفت از خواب پریدم
شوگا:ببخشید نمیخواستم بیدارت کنم میز سرو داشت رد میشد
ا.ت:اشکال نداره *لبخند
پرش زمانی*
بلاخره رسیدیم اینچئون
چمدونمو گرفتم راه افتادیم دم در فردگاه
مربی:به صف سوار اتوبوس شین
منو می یونگ کنار هم نشستیم
ا.ت:قراره کجا بریم؟
می یونگ:هتل دیگه
ا.ت:اها
ا.ت: به تمرین نیاز نداریم
می یونگ:فکر نکنم هرسال ما برنده میشیم تا مسابقه شروع شه ما فقط استراحت میکنیم مهم مسابقات بین المللیه تاحالا تو اون موفق نشدیم
ا.ت:پس کی برنده شده؟
می یونگ:ساله پیش برزیل بود
ا.ت:اها
بعد چند مین اتوبوس نگه داشت
می یونگ:فکر کنم رسیدیم
پیاده شدیم هتل بزرگی بود جلویه هتل یه استخر بزرگ بود
رفتیم تو لابی منتظره مربی بودیم برامون اتاق بگیره
بلاخره اومد
...
استایل ا.تو گذاشتم
یکم رفتم جلو که از رو صندوق ماشین افتاد پایین
شیشه رو دادم پایین داد زدم
ا.ت:خوبی؟
اومد دم پنجره ماشینم
شوگا:خیلی بیشعوری
ا.ت:زود باش باید واسه فردا اماده شی
رفت سمت ماشینشو سوار شد
حرکت کردم سمت خونه شوگاهم پشتم میومد
________
رسیدیم خونه از ماشین پیاده شدم وارد خونه شدم
ا.ت:ما اومدیم
ب ا.ت:خوش اومدین مدرسه چطور بود؟
ا.ت:عالی بود بابا تونستم سرگروه تیم بشم فردا قراره بریم اینچئون
ب ا.ت:خوبه موفق باشین
ا.ت:ممنونم
رفتم تو اتاقم یه دوش گرفتم راحت شدم
پرش زمانی*
ساعت 8*
تمام وسایلامو جمع کردم
چزی جا نگذاشتم؟لباسامو برداشتم لوازمه ارایشیامم برداشتم اون وایستا پاسپورتم یادم رفت
چمدونمو اماده کردم
فردا روز عالیه
صدای در اتاقم اومد
ا.ت:بیا تو
اجوما:شام حاضره
ا.ت:ممنون الان میام
رفتم پایین سر میز همه بودن
نشستم
ا.ت:واسه فردا اماده شدی
شوگا:مثله اینکه خیلی ذوق داری
ا.ت:مگه میشه نداشته باشم اولین بارمه
______________
(ا.ت و شوگا رو مبل نشستن)
ا.ت:ساعت چند پرواز داریم؟
شوگا: نمیدونم ولی باید7صبح دانشگاه باشیم
ا.ت:هفت؟!
شوگا:اوهوم
ا.ت:پس من چرا اینجام؟شب بخیر
شوگا:شب بخیر
رفتم تو اتاقم
رو تختم دراز کشیدم چشامو گذاشتم روهم و خوابیدم
_____________
شوگا:ا.ت بیدار شو ساعت۶:۳۰
ا.ت:بزار یکم دیگه بخوابم*خابالود
شوگا:از پرواز جا میمونی پاشو
به خودم تکونی دادم متوجه شدم شوگا اینجاست اتاقم هیلی بهم ریخته بود
رو تخت نشستم
ا.ت:تو اتاقه من چیکار میکنی؟
شوگا: اومدم بیدارت کنم
ا.ت: نمیخواد برو بیرون
شوگا: بیاعو خوبی کن
شوگا رفت بیرون
بلند شدم اتاقمو جمع کردم صورتمو شستمو اماده شدم چمدونمو برداشتم
رفتم پایین همه خواب بودن چمدونمو گذاشتم کنار چمدون شوگا
راستی شوگا کجاست؟
رفتم تو اشپزخونه تا یه چیزی بخورم دیدم شوگا صبحانه اماده کرده
شوگا:اومذی بیا صبحانه
ا.ت:ممنون
رو صندلی نشستم
ا.ت:بابت رفتارم تو اتاق متاسفم اتاقم بهم ریخته بود خجالت کشیدم
شوگا:بیخیال
شوگا:شروع کن وگرنه دیر میشه
صبحانه رو شروع کردم
_______________
ا.ت:بریم
شوگا:با ماشین من میریم
ا.ت:نه تکی بریم بهتره
شوگا:دوتا ماشینو میبریم واسه چی؟
ا.ت:پس من با تاکسی میرم
شوگا:تاکسی؟
ا.ت:اره تاحالا نشنیدی؟تاک_سی
شوگا:بیخیال کسی متوجه نمیشه
ا.ت:میترسم
شوگا:مسخره نباش جاهای دیگه نمیترسی الان میترسی
ا.ت:بریم؟داری الکی طولش میدی
چمدونمو گرفتمو رفتم سمت ماشینش
ا.ت:به درک که بفهمن هوم؟ الان خوشت اومد؟
شوگا:خیلی
هشششک
سوار ماشین شدم
راه افتادیم سمت مدرسه
___________
بلاخره رسیدیم
پیاده شدم
یه لگد زدم به ماشینش
ا.ت:صندوق ماشینو باز کن میخوام چمدونمو بردارم
صندوق ماشینشو باز کرد چمدونمو حرکت کردم سمت باشگاه
______________
مربی:می یونگ
می یونگ:حاظر
مربی: شیانگ ا.ت
ا.ت:حاضر
مربی:جانگ هوسوک
جی هوپ:___
مربی:جانگ هوسوک*داد
جی هوپ:حاضر
مربی :حواست کجاست؟
جی هوپ:ببخشید
مربی:مین یونگی
شوگا:حاضر
مربی:خب اماده این؟
همه:بله
مربی:بریم اتوبوس منتظره
رفتیم سمت در خروجی یه اتوبوس دم در منتظرمون بود
چمدونامونو گذاشتیم داخل اتوبوس
سوار شدیم
بعد چند مین رسیدیم به فرودگاه پاسپورتامونو دادیم به مربی کارامونو انجام داد
مربی:خب بلیطاتون امادست
بلیطامونو داد
هواپیما اماده حرکت بود
صندلیم کنار یه مرد جوون بود سمت پنجره
نشستم یکم استرس گرفتم
مرد:استرس داری؟
یه لبخند زدم
ا.ت:یکم
مرد:میخوای جاتو باهام عوض کن
ا.ت:اگه میشه؟
مرد:حتما
جاهامونو عوض کردیم حالم بهتر بود چشمم به بیرون نمیخورد از خدمتکار یه اب گرفتم
شوگا:حالت خوبه
صداش خیلی اشنا بود برگشتم دیدم صندلیه عقبیم شوگاست
ا.ت:یکم استرس دارم
شوگا:میخوای بری بخش vip؟
ا.ت:نه همینجا خوبه فقط یکم گرمه
شوگا از جاش بلند شدو کولر بالا سرمو روشن کرد
شوگا:خوبه؟
ا.ت:اوهوم ممنون
چشمام گرم شده بود خوابم برد سرم داشت لیز میخورد طرف راه رو که یه دست زیر سرم اومد و سرمو گرفت از خواب پریدم
شوگا:ببخشید نمیخواستم بیدارت کنم میز سرو داشت رد میشد
ا.ت:اشکال نداره *لبخند
پرش زمانی*
بلاخره رسیدیم اینچئون
چمدونمو گرفتم راه افتادیم دم در فردگاه
مربی:به صف سوار اتوبوس شین
منو می یونگ کنار هم نشستیم
ا.ت:قراره کجا بریم؟
می یونگ:هتل دیگه
ا.ت:اها
ا.ت: به تمرین نیاز نداریم
می یونگ:فکر نکنم هرسال ما برنده میشیم تا مسابقه شروع شه ما فقط استراحت میکنیم مهم مسابقات بین المللیه تاحالا تو اون موفق نشدیم
ا.ت:پس کی برنده شده؟
می یونگ:ساله پیش برزیل بود
ا.ت:اها
بعد چند مین اتوبوس نگه داشت
می یونگ:فکر کنم رسیدیم
پیاده شدیم هتل بزرگی بود جلویه هتل یه استخر بزرگ بود
رفتیم تو لابی منتظره مربی بودیم برامون اتاق بگیره
بلاخره اومد
...
استایل ا.تو گذاشتم
۶۳.۲k
۱۱ مرداد ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۱۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.