دکتر قلب من پارت۳
خیلیییییی معذرت میخوام که دو روز فعالیت نداشتم خونه ی خالم بودم پسر خالم اصلا نمیزاشت گوشی رو دستم بگیرم این ۴ پارت هم به سختی نوشتم الان ساعت ۱۲ هم اومدم خیلیی ببخشید
_________________
جیهوپ: مشکل تو اینه زود اعتماد میکنی مگه نه؟
ا/ت:اهوم
جیهوپ: میدونی من یکی رو میشناسم مثل تو به بقیه زود اعتماد میکرد ولی یه روزی یکی بدجوری اونو شکوند و اخلاقش عوض شد ولی مثل قبلش شد با این تفاوت که به بقیه راحت اعتماد نمیکرد و این خیلی خوب بود*کمی بغضی*
ا/ت:ولی فکر کنم من نتونم
جیهوپ:بخوایی میتونی ما اگه بهت بگیم مثلا این کارو نکن گوش نمیدی و انجام میدی تا یاد بگیری همه ی ما همینطوری هستیم و این ذاتمونه .... خوب فکر کنم فضا چیز شد😁
ا/ت: اره
جیهوپ:خوب بزار ازت چندتا آزمایش بگیرم
*دیگه چندتا آزمایش گرفت*
جیهوپ:قلبت خیلی ضعیف شده ولی خوب تا الان راه اومده....باید چند روز بیمارستان تحت مراقبت ویژه باشی
ا/ت:ب...باشه
جیهوپ:امروز برو خونه وسایلت رو جمع کن معلوم نیست چندروز میمونی.... اگه چیزی نیست میتونی بری
ا/ت:باشه ممنونم*تعظیم*
جیهوپ:بعد راستی شمارت رو اگه به منشی ندادی بده که اگه نیومدی و خواستم زمانی واسه عملت مشخص کنم بتونم بهت اطلاع بدم
ا/ت:چشم ممنون*تعظیم*
بعدش بلند شد و رفت
دختر بامزه ای بود از اتاقم رفتم بیرون و به منشی گفتم
جیهوپ: یه تخت واسه خانم لی ا/ت تو بخش مراقبتهای ویژه آماده کن
منشی: چشم
جیهوپ:و وقتی اومد صدام کنه میخوام خودم دکترش بشم
منشی:چشم
بعد وارد اتاقم شدم و ساعت های عمل ها رو چک کردم امروز ۲ تا عمل داشتم یکی ساعت ۳ و یکی ديگه ساعت ۸ و فردا فقط عمل اون پسره رو داشتم ساعت ۱ خواستم از فردا هم عمل ا/ت رو شروع کنم واسه قلب اون حداقل باید ۵ تا عمل انجام بشه يکی را فردا ساعت ۷ گذاشتم به منشی هم گفتم که اگه دختره نیومد بهش زنگ بزنه و بگه ساعت ۷ اینجا باشه حدودا ۱ ساعت گذشت که منشیم اومد و گفت ا/ت اومده بلند شدم و رفتم یه سر بهش زدم.......
_________________
جیهوپ: مشکل تو اینه زود اعتماد میکنی مگه نه؟
ا/ت:اهوم
جیهوپ: میدونی من یکی رو میشناسم مثل تو به بقیه زود اعتماد میکرد ولی یه روزی یکی بدجوری اونو شکوند و اخلاقش عوض شد ولی مثل قبلش شد با این تفاوت که به بقیه راحت اعتماد نمیکرد و این خیلی خوب بود*کمی بغضی*
ا/ت:ولی فکر کنم من نتونم
جیهوپ:بخوایی میتونی ما اگه بهت بگیم مثلا این کارو نکن گوش نمیدی و انجام میدی تا یاد بگیری همه ی ما همینطوری هستیم و این ذاتمونه .... خوب فکر کنم فضا چیز شد😁
ا/ت: اره
جیهوپ:خوب بزار ازت چندتا آزمایش بگیرم
*دیگه چندتا آزمایش گرفت*
جیهوپ:قلبت خیلی ضعیف شده ولی خوب تا الان راه اومده....باید چند روز بیمارستان تحت مراقبت ویژه باشی
ا/ت:ب...باشه
جیهوپ:امروز برو خونه وسایلت رو جمع کن معلوم نیست چندروز میمونی.... اگه چیزی نیست میتونی بری
ا/ت:باشه ممنونم*تعظیم*
جیهوپ:بعد راستی شمارت رو اگه به منشی ندادی بده که اگه نیومدی و خواستم زمانی واسه عملت مشخص کنم بتونم بهت اطلاع بدم
ا/ت:چشم ممنون*تعظیم*
بعدش بلند شد و رفت
دختر بامزه ای بود از اتاقم رفتم بیرون و به منشی گفتم
جیهوپ: یه تخت واسه خانم لی ا/ت تو بخش مراقبتهای ویژه آماده کن
منشی: چشم
جیهوپ:و وقتی اومد صدام کنه میخوام خودم دکترش بشم
منشی:چشم
بعد وارد اتاقم شدم و ساعت های عمل ها رو چک کردم امروز ۲ تا عمل داشتم یکی ساعت ۳ و یکی ديگه ساعت ۸ و فردا فقط عمل اون پسره رو داشتم ساعت ۱ خواستم از فردا هم عمل ا/ت رو شروع کنم واسه قلب اون حداقل باید ۵ تا عمل انجام بشه يکی را فردا ساعت ۷ گذاشتم به منشی هم گفتم که اگه دختره نیومد بهش زنگ بزنه و بگه ساعت ۷ اینجا باشه حدودا ۱ ساعت گذشت که منشیم اومد و گفت ا/ت اومده بلند شدم و رفتم یه سر بهش زدم.......
۷.۲k
۰۸ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.