عشق سیاه و سفید p41
عشق سیاه و سفید p41
با جونگ کوک برگشتیم خونه .....
رفتم لب استخر که یکم حال و هوام عوض بشه که یهو سرم گیج رفت و چشمام سیاهی رفت و افتادم توی آب
جونگ کوک داشت به سمت میدوید و با یه شیرجه پرید توی اب و اوردم بیرون
جونگ کوک:هی بیبی بلند شد ،سونگ مین بلند شو (با گریه)
یهو اب از توی گلوم دادم بیرون و سرفه کردم و گفتم:جونگ ....کوک من....سرم
جونگ کوک:الان میریم بیمارستان
سریع منو گذاشت توی ماشین و با تمام سرعت رانندگی میکرد به سمت بیمارستان فورا بغلم کرد و توی راه رو بیمارستان میدوید
پرستار:اقا بیاریدش اینجا
(از زبان جونگ کوک)
زود گذاشتمش روی تخت و دکتر بدون معطلی بردش برای ازمایش بعد از ۳۰ دقیقه اومد بیرون
دکتر:اقای جئون خانمتون باید تا ۲ هفته دیگه عمل بشه
تا اینو گفت یه لحظه ترس کل وجودمو برداشت
جونگ کوک:یعنی انقدر تومور رشد کرده که باید تا ۲ هفته دیگه عمل بشه
دکتر:متاسفانه بله
نشستم رو دوتا زانو هام و گریه میکردم و دستمو گذاشته بودم روی سرم ،بع سونگ مین سرم وصل بود
جونگ کوک:میبرمش خونه براش پرستار میگیرم
دکتر:هرجور میلتون هست ولی اینجا بمونه بهتره
جونگ کوک:ن میبرمش
دکتر:پس مواظبش باشین تا ایت دوهفته و سعی کنید انرژی منفی به خودش نده و روحیه خوبی داشته باشه
جونگ کوک:چشم
(از زبان سونگ مین)
چشمامو باز کردم دیدم تو اتاق خودم هستم و جونگ کوک بهم خیره شد
سونگ مین: جونگ کوک،(با گریه)من ....من فکر کردم مردم خدارو شکر دوباره میتونم ببینمت ،تنهام نزار
جونگ کوک: من پیشتم عشق دلم، ماه من تک ستاره اسمونم من فقط با وجود تو زندم تنها دلیل زندگی من تنهات نمیزارم به شرطی که توهم منو تنها نزاری الهی من دورت بگردم(با گریه)
سونگ مین:ساعت چنده
جونگ کوک :۱۲ شب
سونگ مین:داره بارون میاد میخام برم بیرون لطفا
جونگ کوک:باشه پس صبر کن برم از توی اتاقم یه پتوی گرم بردارم و بیام هوا سرده
سونگ مین:باشه
دیدم جونگ کوک طولش داد خودن از پله ها رفتمایین و رفتم زیر بارون داشتم تو حیاط قدم میزدم که دیدم جونگ کوک اومد
جونگ کوک:چقد بارون تند شد یهو خیس شدی نباید میرفتی بیا اینو بگیر دورت سرما میخوری
سونگ مین:میشه بریم توی پارک قدم بزنیم اینجا ن لطفا
جونگ کوک:باشه عزیزم
همینجور که راه میرفتیم به ایمون خیره شدم و گفتم:من قراره تا ۱ماه دیگه برم تو اسمون ها
جونگ کوک:ن از این حرفا نزن بهت گفتم فهمیدی راستی ۲ هفته دیگه عمل داری ....
با جونگ کوک برگشتیم خونه .....
رفتم لب استخر که یکم حال و هوام عوض بشه که یهو سرم گیج رفت و چشمام سیاهی رفت و افتادم توی آب
جونگ کوک داشت به سمت میدوید و با یه شیرجه پرید توی اب و اوردم بیرون
جونگ کوک:هی بیبی بلند شد ،سونگ مین بلند شو (با گریه)
یهو اب از توی گلوم دادم بیرون و سرفه کردم و گفتم:جونگ ....کوک من....سرم
جونگ کوک:الان میریم بیمارستان
سریع منو گذاشت توی ماشین و با تمام سرعت رانندگی میکرد به سمت بیمارستان فورا بغلم کرد و توی راه رو بیمارستان میدوید
پرستار:اقا بیاریدش اینجا
(از زبان جونگ کوک)
زود گذاشتمش روی تخت و دکتر بدون معطلی بردش برای ازمایش بعد از ۳۰ دقیقه اومد بیرون
دکتر:اقای جئون خانمتون باید تا ۲ هفته دیگه عمل بشه
تا اینو گفت یه لحظه ترس کل وجودمو برداشت
جونگ کوک:یعنی انقدر تومور رشد کرده که باید تا ۲ هفته دیگه عمل بشه
دکتر:متاسفانه بله
نشستم رو دوتا زانو هام و گریه میکردم و دستمو گذاشته بودم روی سرم ،بع سونگ مین سرم وصل بود
جونگ کوک:میبرمش خونه براش پرستار میگیرم
دکتر:هرجور میلتون هست ولی اینجا بمونه بهتره
جونگ کوک:ن میبرمش
دکتر:پس مواظبش باشین تا ایت دوهفته و سعی کنید انرژی منفی به خودش نده و روحیه خوبی داشته باشه
جونگ کوک:چشم
(از زبان سونگ مین)
چشمامو باز کردم دیدم تو اتاق خودم هستم و جونگ کوک بهم خیره شد
سونگ مین: جونگ کوک،(با گریه)من ....من فکر کردم مردم خدارو شکر دوباره میتونم ببینمت ،تنهام نزار
جونگ کوک: من پیشتم عشق دلم، ماه من تک ستاره اسمونم من فقط با وجود تو زندم تنها دلیل زندگی من تنهات نمیزارم به شرطی که توهم منو تنها نزاری الهی من دورت بگردم(با گریه)
سونگ مین:ساعت چنده
جونگ کوک :۱۲ شب
سونگ مین:داره بارون میاد میخام برم بیرون لطفا
جونگ کوک:باشه پس صبر کن برم از توی اتاقم یه پتوی گرم بردارم و بیام هوا سرده
سونگ مین:باشه
دیدم جونگ کوک طولش داد خودن از پله ها رفتمایین و رفتم زیر بارون داشتم تو حیاط قدم میزدم که دیدم جونگ کوک اومد
جونگ کوک:چقد بارون تند شد یهو خیس شدی نباید میرفتی بیا اینو بگیر دورت سرما میخوری
سونگ مین:میشه بریم توی پارک قدم بزنیم اینجا ن لطفا
جونگ کوک:باشه عزیزم
همینجور که راه میرفتیم به ایمون خیره شدم و گفتم:من قراره تا ۱ماه دیگه برم تو اسمون ها
جونگ کوک:ن از این حرفا نزن بهت گفتم فهمیدی راستی ۲ هفته دیگه عمل داری ....
۸۴.۰k
۰۴ اردیبهشت ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.