بی تو من ثانیه تا ثانیه را پیر شدم


بی تو من، ثانیه تا ثانیه را پیر شدم
من همان،کوه غرورم، که زمین گیر شدم

مثل پروانه ی بی تاب، در اندیشه ی نور
با پری سوخته ، از زندگی ام سیر شدم

گرچه گفتم. که ازاین. عشق،حذرباید کرد
خود غریبانه. به زندانِ تو. . زنجیر شدم

نانی از عاطفه دادی. . بمنِ سوخته دل
بر سر سفره ی عشق ِتو نمک گیر شدم

زیر شمشیر غمت، رقص کنان باید رفت
من دراین رقص ولی، کشته ی شمشیرشدم
دیدگاه ها (۷)

یک برگ از تقویم... یک تاریخ نامعلوم ای صفحه ی خالی تو هم پر ...

.. ❤❤..بنشین تا بنشانی نفسی #آتش_دلتـو نباشی چه امیدی به #دل...

زندگی بی عشق شطرنجی ست در خورد شکستدر صف مشتی پیاده، شاه را ...

من الان دلم کیک شکلاتی می خواد. الان می خواد! همین الان. ندا...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط