فیک درد عشق
فیک درد عشق
پارت سی و دو
وقتی برگشتم با همون پیر مرد مواجه شدم
- بله قربان
چه کاری داشتید ایا کمکی از دستم برمیاد؟
- اول میشه بریم یه جای خلوت
بله چرا که نه
- ممنون
ا/ت
پس این پیرمرد همون میونگ سانگ جی
رفتیم طبقه ی بالای همون بار و رفتیم داخل یکی از اتاق های vip
خب بفرمایید امری داشتید
- بله
میشنوم
- میخواستم ادرس دخترتون رو بهم بدید
بله؟
- گفتم که دخترتون
ولی شما چه ربطی به دختر من دارید؟
- من با مین جی دوست های صمیمی بودیم ولی دیگه چون من توی کره نموندم دیگه ازش خبری نداشتم و امروز اومدم تا دوباره شانس دیدنش رو پیدا بکنم
متاسفانه با وجود اینکه من پدرشم ولی باور کنید هیچ خبری ازش ندارم
- پس که اینطور؟
بله
- خب پس دیگه هیچی ممنون بابت وقت گذاشتن تون
خواهش میکنم
از اون بار لعنتی اومدم بیرون
یارو داشت مثل سگ دروغ میگفت
اخه کی از دخترش خبر نداره ؟
- بریم خونه
راننده: چشم خانوم
توی راه همش به اینکه چرا یارو داشت دروغ میگفت فکر میکردم خب اخه الدنگ مثل ادم میگفتی دوست ندارم جای دخترم رو بهت بگم
بی فانوس دلقک
کم کم رسیدیم به در ورودی عمارت
تا الان باید جیمین اومده باشه
رفتم داخل و بلهه حدسم درست بود
- سلام
¢+ سلام
- کی اومدی خیلی منتظر موندی؟
¢ نه بابا من یه پنج دیقه ای میشه که اومدم
- اهان خوبه پس بیا حرف بزنیم
¢ اوکی
رفتیم توی قسمت پذیرایی و هر سه تامون نشستیم
سکوت مزخرفی بینمون بود که من شکستمش
- خب جونگ کوک قضیه از این قراره که من دیروز
داشتم پرونده های شرکت رو بررسی میکردم که متوجه چیز عجیبی شدم......................
(دوستان داستان مین جی چون طولانی دوباره نمیگم تا حوصلتون سر نره)
+ پس که اینطور
¢ تو هیچ ایده ای نداری؟
+ خب الان میگید من چیکار کنم؟
¢ مکان مین جی رو پیدا کن
+ باشه ولی مطمئنی از تهیونگ؟
¢ مطمئنم حتما کار خودشه
- منم بهش شک دارم
¢ اون خیلی خطرناکه
+ هرچقدر خطرناک باشه نمیتونه بلایی سر ما بیاره
- درسته ..راستی من امروز رفتم بار سانگ جی
+¢ چییییییی
- رفتم و با میونگ سانگ جی حرف زدم
+ چرا همچین ریسکی کردی؟(عصبانیت)
- خواستم یکم اطلاعات به دست بیارم
+ پوفففف اگه بلایی سرت میومد چی؟
- فعلا که سالمم
ولی جیمین من از تهیونگ و مین جی مطمئنم
¢ به چه دلیل؟
- امروز که رفتم پیش سانگ جی قبلا هم اون رو دیده بودم یادته پارسال تهیونگ یه مراسم برگزار کرد من همین سانگ جی رو اونجا دیدم
پس یعنی مین جی هم داخل همون مراسم بوده
¢ من کم کم دیگه دارم ارور میدم به دیقه صبر کنید
+ خب حالا من فقط لازمه در مورد شرکت سونگ . سانگ جی . مین جی و تهیونگ تحقیق کنم
- اره
+خب اینکه کار راحتیه
¢ من اگر اطلاعاتی به دست اوردم بهتون خبر میدم شماهم من رو در جریان اتفاقات قرار بدید
+- باشه
پارت سی و دو
وقتی برگشتم با همون پیر مرد مواجه شدم
- بله قربان
چه کاری داشتید ایا کمکی از دستم برمیاد؟
- اول میشه بریم یه جای خلوت
بله چرا که نه
- ممنون
ا/ت
پس این پیرمرد همون میونگ سانگ جی
رفتیم طبقه ی بالای همون بار و رفتیم داخل یکی از اتاق های vip
خب بفرمایید امری داشتید
- بله
میشنوم
- میخواستم ادرس دخترتون رو بهم بدید
بله؟
- گفتم که دخترتون
ولی شما چه ربطی به دختر من دارید؟
- من با مین جی دوست های صمیمی بودیم ولی دیگه چون من توی کره نموندم دیگه ازش خبری نداشتم و امروز اومدم تا دوباره شانس دیدنش رو پیدا بکنم
متاسفانه با وجود اینکه من پدرشم ولی باور کنید هیچ خبری ازش ندارم
- پس که اینطور؟
بله
- خب پس دیگه هیچی ممنون بابت وقت گذاشتن تون
خواهش میکنم
از اون بار لعنتی اومدم بیرون
یارو داشت مثل سگ دروغ میگفت
اخه کی از دخترش خبر نداره ؟
- بریم خونه
راننده: چشم خانوم
توی راه همش به اینکه چرا یارو داشت دروغ میگفت فکر میکردم خب اخه الدنگ مثل ادم میگفتی دوست ندارم جای دخترم رو بهت بگم
بی فانوس دلقک
کم کم رسیدیم به در ورودی عمارت
تا الان باید جیمین اومده باشه
رفتم داخل و بلهه حدسم درست بود
- سلام
¢+ سلام
- کی اومدی خیلی منتظر موندی؟
¢ نه بابا من یه پنج دیقه ای میشه که اومدم
- اهان خوبه پس بیا حرف بزنیم
¢ اوکی
رفتیم توی قسمت پذیرایی و هر سه تامون نشستیم
سکوت مزخرفی بینمون بود که من شکستمش
- خب جونگ کوک قضیه از این قراره که من دیروز
داشتم پرونده های شرکت رو بررسی میکردم که متوجه چیز عجیبی شدم......................
(دوستان داستان مین جی چون طولانی دوباره نمیگم تا حوصلتون سر نره)
+ پس که اینطور
¢ تو هیچ ایده ای نداری؟
+ خب الان میگید من چیکار کنم؟
¢ مکان مین جی رو پیدا کن
+ باشه ولی مطمئنی از تهیونگ؟
¢ مطمئنم حتما کار خودشه
- منم بهش شک دارم
¢ اون خیلی خطرناکه
+ هرچقدر خطرناک باشه نمیتونه بلایی سر ما بیاره
- درسته ..راستی من امروز رفتم بار سانگ جی
+¢ چییییییی
- رفتم و با میونگ سانگ جی حرف زدم
+ چرا همچین ریسکی کردی؟(عصبانیت)
- خواستم یکم اطلاعات به دست بیارم
+ پوفففف اگه بلایی سرت میومد چی؟
- فعلا که سالمم
ولی جیمین من از تهیونگ و مین جی مطمئنم
¢ به چه دلیل؟
- امروز که رفتم پیش سانگ جی قبلا هم اون رو دیده بودم یادته پارسال تهیونگ یه مراسم برگزار کرد من همین سانگ جی رو اونجا دیدم
پس یعنی مین جی هم داخل همون مراسم بوده
¢ من کم کم دیگه دارم ارور میدم به دیقه صبر کنید
+ خب حالا من فقط لازمه در مورد شرکت سونگ . سانگ جی . مین جی و تهیونگ تحقیق کنم
- اره
+خب اینکه کار راحتیه
¢ من اگر اطلاعاتی به دست اوردم بهتون خبر میدم شماهم من رو در جریان اتفاقات قرار بدید
+- باشه
۲.۴k
۰۳ آذر ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.