ف۲ پ۶۱
ف۲ پ۶۱
..........
جیهوپ با لب تاپ ور میرفت و اخم کرده بود یونگی سعی داشت که ارورا رو آروم کنه
_ چیزیشون نمیشه ارورا آروم بگیر جهیوپ الان پیداشون میکنه
ارورا آبی که لیلی براش آورده بود رو گرفت و آروم ازش خورد نفس عمیقی کشید
+ آخه چیشد رفته بود یکی از قرار داد ها رو انجام بده زنگ زد گفت ادوارد نی و یهو گوشیش افتاددد
جیهوپ به ردیاب گوشی ادوارد وصل شده بود
_ عجیبه...انگار کاملا غیب شدن
یونگی به لب تاب جیهوپ نگاه کرد
_ یعنی چی؟ ردی ازشون نی؟
_ نه...هیچ ردی کاملا غیب شدن باید از یه راه دیگه پیداشون کنم
+هر راهی باشه پیدا کنینننن خواهش میکنمممم
_ارورا آروم باش پیداش میکنیم
یونگی درحالی که به لب تاب زل زده بود ارورا رو آروم میکرد جیهوپ با تمام توانش مشغول بود
_ فک کنم بتونم آخرین مکانشون رو پیدا کنم
_ باشه هرکار میتونی بکن...
چیهوپ بدون حرفی شروع به ردیابی کرد و با تعجب به صفحه جلوش خیره شد
_ شت....
ارورا با ترس حرف زد
+ چرا شت؟ چیشده؟ پیداش کردین؟
_ ام ارورا باید آروم باشی خب.....ولی اونا ...
+اونا چییییی؟
......................
دقایقی قبل*
یونا روبروی نامجون نشسته بود نامجون داشت سعی میکرد چیزایی که شنیده رو کنار هم بچینه اما....انگار هیچ چیدمانی پیدا نمیکرد
_ جور در نمیاد....کسی خبر نداشت تو ایم کسور که ما این مواد رو داریم میاریم
+ ممکنه اونی که باهاش داشتیم معامله میکردیم....بخواد مجانی بگیره ؟
یونا به نامجون زل زد نامجون سرش رو تکون داد
_ نه این ممکن نی ما سالهاست داریم باهاشون کار میکنیم
+ هوم...البته از شما همینقدر کمک بهمون میرسید
جین اخمی کرد
_ یونا تیکه میندازی؟
یونا لبخند فیک زد
+ نه بابا آخ برا چی تیکه بندازم....تو روتون گفتم
لبخندی میزنه
جیمین با ناامیدی به یونا نگاه میکنه*
_عوض شدی....خیلی
+ پاپا.....هرکی بود تو شرایطم صددرصد تغییر میکرد
جیمین میخنده که یونا اخمی میکنه
+ چیز خنده داری گفتم؟
_ تا وقتی بهم میگی پاپا خواهشن فاز بزرگ بودن نگیر
جیمین با این حرفش بلند شد و از جمع خارج شد نامجون نگاهی به یونا کرد
_ اینو بدون ما داریم تموم تلاشمون رو میکنیم....این اتفاقا همیشه میفته...احتمال میدم اونایی که تو کره بودن تونستن اینجا کسی رو پیدا کنن
آروم و بدون اینکه به یونا نگاه کنه بلند میشه میره یونا میاد چیزی بگه که دینگ گوشیش حواسش رو پرت میکنه
........+
..........
جیهوپ با لب تاپ ور میرفت و اخم کرده بود یونگی سعی داشت که ارورا رو آروم کنه
_ چیزیشون نمیشه ارورا آروم بگیر جهیوپ الان پیداشون میکنه
ارورا آبی که لیلی براش آورده بود رو گرفت و آروم ازش خورد نفس عمیقی کشید
+ آخه چیشد رفته بود یکی از قرار داد ها رو انجام بده زنگ زد گفت ادوارد نی و یهو گوشیش افتاددد
جیهوپ به ردیاب گوشی ادوارد وصل شده بود
_ عجیبه...انگار کاملا غیب شدن
یونگی به لب تاب جیهوپ نگاه کرد
_ یعنی چی؟ ردی ازشون نی؟
_ نه...هیچ ردی کاملا غیب شدن باید از یه راه دیگه پیداشون کنم
+هر راهی باشه پیدا کنینننن خواهش میکنمممم
_ارورا آروم باش پیداش میکنیم
یونگی درحالی که به لب تاب زل زده بود ارورا رو آروم میکرد جیهوپ با تمام توانش مشغول بود
_ فک کنم بتونم آخرین مکانشون رو پیدا کنم
_ باشه هرکار میتونی بکن...
چیهوپ بدون حرفی شروع به ردیابی کرد و با تعجب به صفحه جلوش خیره شد
_ شت....
ارورا با ترس حرف زد
+ چرا شت؟ چیشده؟ پیداش کردین؟
_ ام ارورا باید آروم باشی خب.....ولی اونا ...
+اونا چییییی؟
......................
دقایقی قبل*
یونا روبروی نامجون نشسته بود نامجون داشت سعی میکرد چیزایی که شنیده رو کنار هم بچینه اما....انگار هیچ چیدمانی پیدا نمیکرد
_ جور در نمیاد....کسی خبر نداشت تو ایم کسور که ما این مواد رو داریم میاریم
+ ممکنه اونی که باهاش داشتیم معامله میکردیم....بخواد مجانی بگیره ؟
یونا به نامجون زل زد نامجون سرش رو تکون داد
_ نه این ممکن نی ما سالهاست داریم باهاشون کار میکنیم
+ هوم...البته از شما همینقدر کمک بهمون میرسید
جین اخمی کرد
_ یونا تیکه میندازی؟
یونا لبخند فیک زد
+ نه بابا آخ برا چی تیکه بندازم....تو روتون گفتم
لبخندی میزنه
جیمین با ناامیدی به یونا نگاه میکنه*
_عوض شدی....خیلی
+ پاپا.....هرکی بود تو شرایطم صددرصد تغییر میکرد
جیمین میخنده که یونا اخمی میکنه
+ چیز خنده داری گفتم؟
_ تا وقتی بهم میگی پاپا خواهشن فاز بزرگ بودن نگیر
جیمین با این حرفش بلند شد و از جمع خارج شد نامجون نگاهی به یونا کرد
_ اینو بدون ما داریم تموم تلاشمون رو میکنیم....این اتفاقا همیشه میفته...احتمال میدم اونایی که تو کره بودن تونستن اینجا کسی رو پیدا کنن
آروم و بدون اینکه به یونا نگاه کنه بلند میشه میره یونا میاد چیزی بگه که دینگ گوشیش حواسش رو پرت میکنه
........+
۲.۱k
۱۲ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.