انگاه که مرا دید
◦•●◉✿ p. 26✿◉●•◦
ولی دیگه قرار نیست اینجا باشه و تصمیم داره که مهاجرت کنه شاید به ژاپن یا یه کشور دیگه
ات با بی میلی به سمت پایین حرکت کرد
که با پدرش و یه ادم قد بلند با کت قهوی ای مواجه شد که صورتش معلموم نبود
ولی یهو پدرش گفت: اوه دخترم امدی
که همون ادم قد بلند به سمتش حرکت کرد
اون خودش بود یا هنوز با این همه سال تغیر نکرده بود هنوز همون ادم عوضی بود که قرار بود شوهرش بشه اوه چه بد اون اون مین یونگی یا بقول خودش شوگا بود
این بدترین زجری بود که ات می تونست تحمل کنه
بدتر از این نمیشد که
شوگا چونه ات رو توی دستش گرفت و
می دونستی خوشگل تر خواستنی تر شدی
ات خیلی اروم دست شوگا رو از روی چونه هاش کنار
شوگا: اما هنوز همون دختر هستی که لجباز بود
بینم دختر کوچلو وحشی هنوزم که هنوز درست نشده
ات: و اون پسر عوضی همیشه عوضی میمونه
که پدر ات با عصبانیت گفت
پدر ات: با همسرت درست صحبت کن
اون لحظه ات می خواست کل خشمش رو سر پدرش خالی کنه و خفش کنه راحت بشه
اما
باید نقشه فرارشو عملی میکرد باید یه کاری میکرد فقط از خونه بره بیرون
اما چطور اوه باید فکر می کرد پس تصمیم گرفت کمی با اون ادم عوضی دعوا بگیره تا بتونه یه نقشه توی ذهنش برسه و وقت رو هدر بده
در همون لحظه شوگا : ببخشید خانم وحشی نمیخوای حرفی بزنی می خوای بهم زل بزنی اگه که مات تماشای من شدی خواستم اطلاع بدم که نمیای خونه ایندتو بینی
خودش بود به بهونه دیدن خونه فرار می کرد
و ات سریع به خودش امد و گفت : اره می خوام
شوگا: چه سریع قبول کردی پس زیادم لج بازی نمیکی مثل قبل
پس بیا بریم
و دستشو روبه ات اورد و ات هم ناچار دستشو گرفت
که شوگا گفت: خوشم میاد حرف گوش میدی دختر وحشی
سوار نمیشی
که ات با اخم گفت : معمولا در ماشین برای همسرشون باز میکن
شوگا: اوم خوشم امد بلدی پس
ببفرماید الان نمیشینید
که ات به شوگا چشم قر رفت
و نشست
توی راه شوگا مخ ات خورد
و گفت: من بهت هرچی که می خوای میدم حتی بیشتر از پدرت
اما باید چندتا قانون رعایت کنی
یک بدون اجازه من کاری انجام نمیدی که ابرومون بره
دو با مینجی کاری نداری
اگه بلایی سرش بیاری
بهت حتی برای زنده بودنت هم رحم نمی کنم
و اتاق منو تو جاست من و مینجی پیش هم میمونیم
که ات پرید وسط حرفش: مینجی؟؟
شوگا: خودت می فهمی
که ماشین
رو متوقف کرد
رسیدیم
پیاده شو
که ات پیاده شد باید راه فرار پیدا میکرد
تا راحت میشد
که شوگا توی گوشش گفت: فکر فرارم به سرت نمیزنه من خوب می دونم توی ذهنت چی میگذره
اینجا امن ترین جای کره است هرکاری کنی بو میبریم
قانون سوم پس فرار نمیکنی
ات: هر کاری کنم به خودم مربوطه
قانون اول
قانون دوم بهم دستور نمیدی و برام قانون نمیزاری
حتی اگه قدرتم ازم بیشتر برام اهمیتی نداره می دونی که هر کاری بخوابم انجام بدم رو انجام میدم حتی ممکنه ادم بکشم تا به هدفم برسم هوو می دونی؟
شوگا: می دونی که از دختر های شجاع خوشم میاد ولی خوب یکم بی عقلن چون نمی دون که بعضی وقت ها باید حرف گوش کن باشن تا شجاع و کله شق
اما خب همشه هم توی دردسر می افتن
اما بدون دردسر بدتر این نیست که کاری کنی که ادمی مثل من ناراحت بشه همون طوری که گفتم امنیت اینجا از کل این کشور بالا تره حتی از خونه رییس جمهور
که یهو صدای یه نفر امد
شوگا و....
___________
#ات
#bts
#جنکوک
#شوگا
#جیهوپ
#جیمین
#یونتان
#تهیونگ
#جین
#شوگا
#نامجون
#فیک
#اسمات
#کیپاپ
#لباس
ولی دیگه قرار نیست اینجا باشه و تصمیم داره که مهاجرت کنه شاید به ژاپن یا یه کشور دیگه
ات با بی میلی به سمت پایین حرکت کرد
که با پدرش و یه ادم قد بلند با کت قهوی ای مواجه شد که صورتش معلموم نبود
ولی یهو پدرش گفت: اوه دخترم امدی
که همون ادم قد بلند به سمتش حرکت کرد
اون خودش بود یا هنوز با این همه سال تغیر نکرده بود هنوز همون ادم عوضی بود که قرار بود شوهرش بشه اوه چه بد اون اون مین یونگی یا بقول خودش شوگا بود
این بدترین زجری بود که ات می تونست تحمل کنه
بدتر از این نمیشد که
شوگا چونه ات رو توی دستش گرفت و
می دونستی خوشگل تر خواستنی تر شدی
ات خیلی اروم دست شوگا رو از روی چونه هاش کنار
شوگا: اما هنوز همون دختر هستی که لجباز بود
بینم دختر کوچلو وحشی هنوزم که هنوز درست نشده
ات: و اون پسر عوضی همیشه عوضی میمونه
که پدر ات با عصبانیت گفت
پدر ات: با همسرت درست صحبت کن
اون لحظه ات می خواست کل خشمش رو سر پدرش خالی کنه و خفش کنه راحت بشه
اما
باید نقشه فرارشو عملی میکرد باید یه کاری میکرد فقط از خونه بره بیرون
اما چطور اوه باید فکر می کرد پس تصمیم گرفت کمی با اون ادم عوضی دعوا بگیره تا بتونه یه نقشه توی ذهنش برسه و وقت رو هدر بده
در همون لحظه شوگا : ببخشید خانم وحشی نمیخوای حرفی بزنی می خوای بهم زل بزنی اگه که مات تماشای من شدی خواستم اطلاع بدم که نمیای خونه ایندتو بینی
خودش بود به بهونه دیدن خونه فرار می کرد
و ات سریع به خودش امد و گفت : اره می خوام
شوگا: چه سریع قبول کردی پس زیادم لج بازی نمیکی مثل قبل
پس بیا بریم
و دستشو روبه ات اورد و ات هم ناچار دستشو گرفت
که شوگا گفت: خوشم میاد حرف گوش میدی دختر وحشی
سوار نمیشی
که ات با اخم گفت : معمولا در ماشین برای همسرشون باز میکن
شوگا: اوم خوشم امد بلدی پس
ببفرماید الان نمیشینید
که ات به شوگا چشم قر رفت
و نشست
توی راه شوگا مخ ات خورد
و گفت: من بهت هرچی که می خوای میدم حتی بیشتر از پدرت
اما باید چندتا قانون رعایت کنی
یک بدون اجازه من کاری انجام نمیدی که ابرومون بره
دو با مینجی کاری نداری
اگه بلایی سرش بیاری
بهت حتی برای زنده بودنت هم رحم نمی کنم
و اتاق منو تو جاست من و مینجی پیش هم میمونیم
که ات پرید وسط حرفش: مینجی؟؟
شوگا: خودت می فهمی
که ماشین
رو متوقف کرد
رسیدیم
پیاده شو
که ات پیاده شد باید راه فرار پیدا میکرد
تا راحت میشد
که شوگا توی گوشش گفت: فکر فرارم به سرت نمیزنه من خوب می دونم توی ذهنت چی میگذره
اینجا امن ترین جای کره است هرکاری کنی بو میبریم
قانون سوم پس فرار نمیکنی
ات: هر کاری کنم به خودم مربوطه
قانون اول
قانون دوم بهم دستور نمیدی و برام قانون نمیزاری
حتی اگه قدرتم ازم بیشتر برام اهمیتی نداره می دونی که هر کاری بخوابم انجام بدم رو انجام میدم حتی ممکنه ادم بکشم تا به هدفم برسم هوو می دونی؟
شوگا: می دونی که از دختر های شجاع خوشم میاد ولی خوب یکم بی عقلن چون نمی دون که بعضی وقت ها باید حرف گوش کن باشن تا شجاع و کله شق
اما خب همشه هم توی دردسر می افتن
اما بدون دردسر بدتر این نیست که کاری کنی که ادمی مثل من ناراحت بشه همون طوری که گفتم امنیت اینجا از کل این کشور بالا تره حتی از خونه رییس جمهور
که یهو صدای یه نفر امد
شوگا و....
___________
#ات
#bts
#جنکوک
#شوگا
#جیهوپ
#جیمین
#یونتان
#تهیونگ
#جین
#شوگا
#نامجون
#فیک
#اسمات
#کیپاپ
#لباس
۱۰.۲k
۲۱ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.