انگاه که مرا دید
◦•●◉✿ p. 25✿◉●•◦
ازدواج میکنی باید اینو بپوشی
یه لباس جذب که ات مجبور که بپوشش ولی ارزش فرار داشت
ات لباس به اشتیاق ترک کردن این خونه رو پوشید
و رفت نفشه فرارشو عملی کنه
که مامانش حموم لحظه توی فکر بود گفت
عزیزم همسرت امده
پایین منتظرته
که ات کمی بلند گفت: گندش بزنن الان باید برم یه مرتیکه رو بینم
مادر ات: چی نشنیدم
بدو برو پایین
که ات در اتاق باز کرد
مادر ات: کفش یادت نره
که که بزور کفش پاشنه خیلی بلندی رو پوشیده بود به سمت پله ها حرکت کرد که مادرش داد زد
ارایش
و ات پوفی کشید برگشت
با مجبور بودن یه کانسیلر خیلی سفید و یک رژ خیلی قرمز زد
و بزور مادرش سایه و رژ گونه خیلی پررنگی زد
دقیقا شبیه ادم های شدی بود که می خواستن بدنشون نشون بدن
راستش خودش دوست نداشت
اما خانوادش اینو ازش می خواستن خانواده ای که همیشه از بچگی زجرش می دادن و همش شکنجش می کرد
ولی دیگه قرار نیست اینجا باشه و تصمیم داره که مهاجرت کنه شاید به ژاپن یا یه کشور دیگه
ات با بی میلی به سمت پایین حرکت کرد
که با پدرش و یه ادم قد بلند با کت قهوی ای مواجه شد که صورتش معلموم نبود
ولی یهو پدرش گفت: اوه دخترم امدی
که همون ادم قد بلند به سمتش حرکت کرد
اون خودش بود یا هنوز با این همه سال تغیر نکرده بود هنوز همون ادم عوضی بود که قرار بود شوهرش بشه اوه چه بد اون اون مین یونگی یا بقول خودش شوگا بود
این بدترین زجری بود که ات می تونست تحمل کنه
بدتر از این نمیشد که
شوگا چونه ات رو توی دستش گرفت و ..
#ات
#bts
#جنکوک
#شوگا
#جیهوپ
#جیمین
#یونتان
#تهیونگ
#جین
#شوگا
#نامجون
#فیک
#اسمات
#کیپاپ
#لباس
#فیک
ازدواج میکنی باید اینو بپوشی
یه لباس جذب که ات مجبور که بپوشش ولی ارزش فرار داشت
ات لباس به اشتیاق ترک کردن این خونه رو پوشید
و رفت نفشه فرارشو عملی کنه
که مامانش حموم لحظه توی فکر بود گفت
عزیزم همسرت امده
پایین منتظرته
که ات کمی بلند گفت: گندش بزنن الان باید برم یه مرتیکه رو بینم
مادر ات: چی نشنیدم
بدو برو پایین
که ات در اتاق باز کرد
مادر ات: کفش یادت نره
که که بزور کفش پاشنه خیلی بلندی رو پوشیده بود به سمت پله ها حرکت کرد که مادرش داد زد
ارایش
و ات پوفی کشید برگشت
با مجبور بودن یه کانسیلر خیلی سفید و یک رژ خیلی قرمز زد
و بزور مادرش سایه و رژ گونه خیلی پررنگی زد
دقیقا شبیه ادم های شدی بود که می خواستن بدنشون نشون بدن
راستش خودش دوست نداشت
اما خانوادش اینو ازش می خواستن خانواده ای که همیشه از بچگی زجرش می دادن و همش شکنجش می کرد
ولی دیگه قرار نیست اینجا باشه و تصمیم داره که مهاجرت کنه شاید به ژاپن یا یه کشور دیگه
ات با بی میلی به سمت پایین حرکت کرد
که با پدرش و یه ادم قد بلند با کت قهوی ای مواجه شد که صورتش معلموم نبود
ولی یهو پدرش گفت: اوه دخترم امدی
که همون ادم قد بلند به سمتش حرکت کرد
اون خودش بود یا هنوز با این همه سال تغیر نکرده بود هنوز همون ادم عوضی بود که قرار بود شوهرش بشه اوه چه بد اون اون مین یونگی یا بقول خودش شوگا بود
این بدترین زجری بود که ات می تونست تحمل کنه
بدتر از این نمیشد که
شوگا چونه ات رو توی دستش گرفت و ..
#ات
#bts
#جنکوک
#شوگا
#جیهوپ
#جیمین
#یونتان
#تهیونگ
#جین
#شوگا
#نامجون
#فیک
#اسمات
#کیپاپ
#لباس
#فیک
۵.۴k
۱۲ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.