★هایبرید شیطون من★
★هایبرید شیطون من★
پارت ۵۰...
جونگکوک خودشو کنارتعیونگ انداخت و سرشو توی گردنش فرو کرد.
×خوبههه!
_خوشحال شدیاااا
×چرا نشم تهیونگی؟! میتونم بیشتر داشته باشمت!
گوشیشو قفل کرد و لبخند آرومی بهش زد گوشیشو کنار انداخت و دستشو دور کمر جونگکوک محکم کرد و لباشو چند بار با صدا بوسید سرشو بالا گرفت و به چشای دوست داشتنیش نگاه کرد .
×چیه تهیونگی؟!
نوک بینی جونگکوکو نرم بوسید و بهش لبخند دندون نمایی زد و بیشتر به خودش فشارش داد و تمام صورتشو با لذت بوسید.
_چجوری انقدر له کردنی تو؟
×نمیدونم چجوری ینی هومم؟!
_بهت میگم الان...
سرشو توی گردنش برد و همینکه مک محکمی بهش زد صدای گوشیشو بلند شد و آروم سرشو از گردن جوکگکوک بیرون کشید..
_وایسا
چند ثانیه روی تخت چرخید تا به صفحه گوشیش نگاه کنه و با دیدن اسم کریس هیونگ ناخودآگاه مث جن زده ها از روی تخت بلند شد و تماس با استرس خاصی جواب داد.
_هیونگ صبح بخیر! البته باید بگم شب بخیر نه؟
کریس: صبح بخیر تهیونگ حالت خوبه؟ سرحال میزنی
_اره خوبم هیونگ!
پرده رو کشید و آروم به دیوار کنار پنجره تکیه داد و خیره به بیرون موند و نفسشو بیرون داد.
کریس: جونگکوک کجاست اذیتت که نمیکنه؟!
نیم نگاهی به جونگکوک که با آستینای گشاد لباسش ور میرفت کرد و دوباره نگاهشو به بیرون داد.
ادامه دارد...
پارت ۵۰...
جونگکوک خودشو کنارتعیونگ انداخت و سرشو توی گردنش فرو کرد.
×خوبههه!
_خوشحال شدیاااا
×چرا نشم تهیونگی؟! میتونم بیشتر داشته باشمت!
گوشیشو قفل کرد و لبخند آرومی بهش زد گوشیشو کنار انداخت و دستشو دور کمر جونگکوک محکم کرد و لباشو چند بار با صدا بوسید سرشو بالا گرفت و به چشای دوست داشتنیش نگاه کرد .
×چیه تهیونگی؟!
نوک بینی جونگکوکو نرم بوسید و بهش لبخند دندون نمایی زد و بیشتر به خودش فشارش داد و تمام صورتشو با لذت بوسید.
_چجوری انقدر له کردنی تو؟
×نمیدونم چجوری ینی هومم؟!
_بهت میگم الان...
سرشو توی گردنش برد و همینکه مک محکمی بهش زد صدای گوشیشو بلند شد و آروم سرشو از گردن جوکگکوک بیرون کشید..
_وایسا
چند ثانیه روی تخت چرخید تا به صفحه گوشیش نگاه کنه و با دیدن اسم کریس هیونگ ناخودآگاه مث جن زده ها از روی تخت بلند شد و تماس با استرس خاصی جواب داد.
_هیونگ صبح بخیر! البته باید بگم شب بخیر نه؟
کریس: صبح بخیر تهیونگ حالت خوبه؟ سرحال میزنی
_اره خوبم هیونگ!
پرده رو کشید و آروم به دیوار کنار پنجره تکیه داد و خیره به بیرون موند و نفسشو بیرون داد.
کریس: جونگکوک کجاست اذیتت که نمیکنه؟!
نیم نگاهی به جونگکوک که با آستینای گشاد لباسش ور میرفت کرد و دوباره نگاهشو به بیرون داد.
ادامه دارد...
۵.۸k
۰۵ مهر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.