وقتی دوست باباته

وقتی دوست باباته
ادامه

ا.ت:ولی من به اندازه ی کافی بزرگ شدم و میدونم اون چیه تو دستت
هیونجین:باشه گیرم که میدونی ولی وقتی استفاده ی از شنیداری به چه دردت میخوره
واقعا داشت حرصم میداد برگشتم با تندی گفتم
ا.ت:شاید من نیاز نداشته باشم ولی پارتنرم که نیازش میشه
درحالی که داشت اونو میزاشت تو کشو یهو خیلی ریلکس سرشو بالا گرفت با چشاش به تخم چشام زل زده بود این یعنی خفه شو منم چیزی نگفتم وایی من چرا یهو گرمم شد آخه انگار تو زندان بودم که صدای مامانمو شنیدم
م.ت:ا.ت کجاییی ای دختره‌ی وزههه
سریع از جلوش جیم شدم از اتاقش اومدم بیرون رفتم پایین که مامانم اومد جلوم
م.ت:کجایی تو دختر
آب دهنمو قورت دادم گفتم
ا.ت:اومد دیگه چیزی شده؟؟
م.ت:نه فقط خواستم بگم که منو پدرت میریم بیرون تو میلیونی ویلا با هیونجین شلوغ نکن اونم اذیت نکن از تو بزرگتره
نمیدونم چرا هی میخوان در گوشم بخونن از تو بزرگتره مگه عشق سن و سال میشناسه دیدم مامانم اومد جلود بوسه ای کاشت رو لپم و رفت
منم رفتم تو اتاقم نمیدونستم چیکار کنم..

پارت بعد اسمات😈
البته معلوم نیست بین کی و کیه😶🤣
امیدوارم خوشتون بیاد🥰🙃
دیدگاه ها (۱۸)

هیونلیکس>>>>>>>>>>>

وقتی دوست باباته دیگه کم کم داشت حوصلم سر میرفت که از اتاق ا...

وقتی دوست بابات میشیخلاصه از فیکا.ت دختری ساده ولی شیطون پدر...

#مافیای_من P:76(ویو ا.ت)لبمو به دندون گرفتم با شتاب سوئیچ و ...

love Between the Tides²⁹م: تو خونه ی ما براش نامه نوشته بودی...

love Between the Tides²³م:شما چند وقته همو میشناسید؟ با سرعت...

love Between the Tides³⁰چند دقیقه بعد تهیونگ به سرعت رفتم سم...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط